شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1537
  • شنبه 1392/8/18
  • تاريخ :

شكل كیهان در قرآن؛ (شكل حلزونی كیهان)

كهكشان

قرآن و علوم جدید (1)


در رده‌بندی معماهایی كه فكر بشر را به خود مشغول‌داشته، باید ابتدا اسرار مربوط به وجود روح و حیات پس‌ازمرگ، و سپس رمز مربوط به شكل‌ كیهان را نام برد، كه حل آن برای دانشمندان بسیار مشكل بوده‌است.

سخن نخست

در سال 2000 بالونی تحقیقاتی به‌نام « بومرنگ » به فضا پرتاب‌‌شد و برخی كیهان‌شناسان به تحلیل نتایج به‌دست‌آمده از دستاوردهای آن پرداختند كه نوع برداشت آنان از آن دستاوردها با هدفمندی آفرینش همخوانی‌ نداشت.

در این مقاله برآن شدیم تا سیر دگرگونی یك نظریه كیهان‌شناسی را از دهه‌های اخیر تاكنون به‌اختصار مورد بررسی قرارداده، در پایان، دیدگاه قرآن‌كریم را در این زمینه یعنی پایان‌دار بودن كیهان بیاوریم؛ باشد كه این كتاب آسمانی در روشن‌شدن گوشه‌های تاریك دانش كیهان‌شناسی كارایی خود را نشان‌دهد، و شیفتگان قرآن را ایمان بیفزاید.

نخست دیدگاه بزرگ‌اندیشمند كیهان‌شناس دیروز، « اینشتاین » و سپس سخن و دیدگاه بزرگ‌اندیشمند كیهان‌شناس امروز، «هاوكینگ»(كه دیدگاه هردو به دیدگاه قرآن كریم بسیارنزدیك است،) را به‌گونه‌ای كوتاه از كتاب «تاریخچه زمان»(ص 58 ـ 66) نقل‌می‌كنیم. پس‌از آن، نظر یك گروه بین‌المللی فیزیك كیهانی را پیرامون بالن تحقیقاتی یادشده به‌ نقل از مجله علمی «نیچر» مورخ آوریل 2000 آورده، سپس دیدگاه قرآن كریم پیرامون شكل حلزونی و تابداربودن كیهان را می‌آوریم.

دیدگاه اینشتاین

وی در سال 1915 پیشنهادی انقلابی عرضه ‌كرد مشعر براینكه نیروی گرانش، پیامدی از این واقعیت‌ است كه فضا آن گونه كه قبلا فرض می‌شده ‌است، مسطح و تخت نیست، بلكه درنتیجه توزیع جرم و انرژی در آن، خمیده و پیچ ‌و تابدار است. (تاریخچة ‌زمان، هاوكینگ، ص46 نشر كیهان )

كهكشان

سخن هاوكینگ

این اكتشاف كه مجموعه‌كیهانی درحال انبساط است، یكی از انقلابهای عقلانی و معنوی بزرگ قرن بیستم بود. با یك پس‌نگری، دیگر چندان تعجبی نخواهد داشت كه چرا قبلا كسی دراین‌‌باره نیاندیشیده ‌بود… (قرآن كریم یادآوری كرده‌بود ولی ما به مانند بسیاری موارد دیگر بدان توجه نكرده و پیرامون آن نیاندیشیده ‌بودیم. ) آن ایام (دوران زندگی نیوتن) عقیده به جهانی ایستا آنچنان قوی بود كه انجام چنین پیشگویی را مصرانه به سده بیستم احاله‌ كرد. حتی هنگامی كه اینشتاین نظریه نسبیت‌ عام را در سال 1915 فرمول‌بندی ‌كرد، آنقدر به ایستا بودن جهان بزرگ اطمینان داشت كه برای امكان آن، با واردكردن مقدار ثابتی در معادلات خود به ‌نام ثابت كیهانی، نظریه خود را اصلاح‌‌‌‌‌ كرد… در حالی‌كه اینشتاین و دیگر فیزیك‌دانان به ‌دنبال یافتن راههایی برای رهایی از پیشگویی نظریه نسبیت‌ عام در رابطه‌ با بزرگ‌جهانی ناایستا بود، تنها یك نفر به حفظ ارزش اعتباری آن نطریه تمایل و رضایت داشت و او «الكساندر فریدمان » فیزیكدان و ریاضیدان روسی بود… 

فریدمان فقط كاشف یك مدل(برای انبساط كیهان) بود، ولی درحقیقت سه مدل مختلف وجو د دارد: 

در نوع اول كه فریدمان آن را كشف‌ كرد، مجموعه كیهانی با كندی مقیدی در حال انبساط است، به‌ قسمی كه نیروی جاذبه بین كهكشانهای مختلف، سبب‌ می‌شود كه این انبساط رفته‌ رفته كند شده، و سرانجام متوقف ‌شود و سپس كهكشان‌ها به‌ سوی یكدیگر آغاز حركت ‌كرده و جهان هستی « بسته » شود.

در نوع دوم مجموعه‌ كیهانی آنچنان سریع انبساط می‌یابد كه جاذبه گرانشی هرگز نمی‌تواند آن را متوقف سازد و فقط سرعت آن را كمی كاهش ‌می‌دهد.

در نوع سوم سرعت انبساط مجموعه‌ كیهانی فقط به اندازه‌ای است كه برای جلوگیری از درهم‌فرونشینی مجدد آن كافی ‌است. در این حالت انبساط از صفر آغاز گشته و تا ابد افزایش می‌یابد.

در مدل نوع اول كه در آن كیهان نخست منبسط و دوباره منقبض‌ می‌شود، فضا همچون زمین در روی خودش خم‌ شده ‌است. بنابراین از نظر وسعت و اندازه « متناهی » است.

در مدل نوع دوم كه در آن گسترش كیهان تا ابد ادامه ‌می‌یابد، فضا به طریق دیگری خمیده ‌می‌شود. یعنی شبیه یك زین اسب. بنابراین در این حالت فضا ‌« نامتناهی» است.

در مدل نوع سوم كه در آن نرخ انبساط روندی بحرانی دارد، فضا تخت و مسطح و بازهم «نامتناهی» است.

پس كدامیك از این مدل‌ها شارح كیهان ماست؟ 

برای پاسخ‌گویی به این پرسش باید نرخ كنونی انبساط كیهان و میانگین چگالی فعلی آن را بدانیم… نرخ كنونی انبساط

كهكشان

كیهان را می‌توانیم با اندازه‌گیری سرعت كهكشان‌هایی كه از ما دور می‌شوند تعیین‌كنیم. ولی این اندازه‌گیری چندان هم ساده نیست و از آن مشكل‌تر تعیین میانگین چگالی است.

اگر جرمهای تمام ستارگان كهكشانها را با هم جمع ‌كنیم، از یك صدم مقداری كه برای متوقف‌ كردن انبساط كیهان لازم است، كمتر خواهدشد. بااین‌حال، تمام كهكشانها باید محتوی مقدار عظیمی «ماده‌تیره» باشند كه ما مستقیماً قادر به دیدن آنها نیستیم ولی به‌سبب تاثیری كه جاذبه گرانشی این ماده در مدارهای ستارگان كهكشان‌ها دارد، چنین چیزی باید وجود داشته ‌باشد… وقتی همه این ماده‌های تیره را باهم جمع ‌بزنیم، تازه فقط یك‌دهم مقدار لازم برای متوقف ‌شدن انبساط كیهان را به‌دست‌ خواهیم‌ آورد. با این وجود، ما نمی‌توانیم امكان وجود شكل دیگری از ماده را كه تقریبا به‌طور یكنواخت در سراسر عالم پخش‌شده و ما تاكنون نتوانسته‌ایم آن را شناسایی ‌كنیم، كنار بگذاریم. یعنی ماده‌ای كه هنوز می‌تواند میانگین چگالی مجموعه ‌كیهانی را تا حد مقدار بحرانی لازم برای جلوگیری از انبساط بالا ببرد.

نظر یك گروه ‌بین‌المللی ‌فیزیك‌ كیهانی

پس‌از اندازه‌گیری « تابش‌زمینه ‌ریزموجی» توسط بالن تحقیقاتی « بومرنگ » كه در ماورای جو و در بالای قطب جنوب رها شده ‌بود، اكنون تصور ما از شكل كیهان كاملا تغییر یافته‌ است. زیرا تابش اندازه‌گیری‌شده پیش‌از آنكه به زمین برسد، از مناطق بسیار گسترده‌ای از كیهان عبور كرده ا‌ست. اگر فضای كیهانی خمیده‌ بود، تصویر این تابش واضح نبود. 

این نظر از سوی كارشناسان فیزیك كیهانی به ‌سرپرستی «پائولو د برناردیس» از دانشگاه «لاساپینزا» رم اعلام‌ شده‌ است. اظهار این نظر در محافل علمی جهان سر و صدایی برپا كرد؛ (زیرا مخالف نظر اینشتاین است كه تاكنون در مسائل كیهان‌شناسی لحاظ‌شده‌است.) از جمله در كشورمان منجر به نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان «دنیای تخت و تابدار» در روزنامه همشهری مورخ 28/10/79 گردید؛ و متأسفانه كمتر كسی متوجه ‌شد كه پذیرش این نظر به چه معنایی‌‌است. تخت‌بودن كیهان به معنای گسترش یكنواخت و بی‌‌پایان آن و در نتیجه نامتناهی‌بودن و به ‌پوچی‌گراییدن آن است.

یوم نطوی السماء
دیدگاه قرآن كریم

انسان باید افزاری از یقین در دست‌ داشته ‌باشد تا او را به یافتن قوانینی كه باقیمانده مناسبات عینی جهان فیزیك را توضیح‌ می‌دهند،‌ در كمترین زمان یاری ‌رساند. در این عصر،‌ آن افزار، قرآن كریم است؛ زیرا در مواردی كه نظریه‌های كهنه فیزیك با قرآن مباینت داشت، پس از قرن‌ها مشخص‌شد كه حق با قرآن كریم بوده‌است. بنابراین،‌ از این پس می‌توانیم با تدبر در آیات قرآن كریم، آن را افزار و معیار سنجش و شناخت دیگر قوانین ناشناخته فیزیك قرار دهیم.

از نظر قرآن كریم جهان پیدا پایانی دارد و پایان‌ یافتنش نیز به ‌همان ‌صورتی ‌است كه خداوند آن را آفریده‌است. یعنی شیوه همان است ولی به صورت عكس عمل می‌شود. شیوه‌ای را كه قرآن كریم در این مورد ضمن آوردن مثالی بیان ‌كرده، هنوز به ذهن هیچ دانشمندی نیامده و قدرت علمی و تخیلی آنان تاكنون به این قله رفیع نرسیده‌است. 

قرآن‌كریم درمورد پایان جهان و آغاز جهانی دیگر می‌فرماید: 

یوم نطوی‌السماءكطیّ‌السّجلّ‌للكتب‌كمابد‏أنااول‌خلق نعیده وعداًعلیناانا كنا فاعلین(انبیاء:104) 

ترجمه‌: روزی(زمانی) كه می‌پیچانیم (درمی‌نوردیم) آسمان (كیهان) را چون پیچاندن طومار نامه‌ها. همچنانكه شروع‌ كردیم آفرینش اولیه را، برمی‌گردانیم آن را. وعده‌ای‌است كه اجرای آن بر ماست و ما آن وعده را به‌انجام خواهیم‌ رساند. 

نكته‌های جالب‌توجه در این آیه: 

1- ترسیم شكل آفرینش و گسترش‌ كیهان. 

2- پایان‌دادن به جهان پیدا، به شیوه عكس آفرینش آن. 

3- تأكید بر اینكه گسترش كیهان ابدی نیست و یقیناً خداوند آن را پایان ‌خواهد داد.

كهكشان

شكل گستردگی كیهان از نظر قرآن

همه ما یك برگ كاغذ لوله‌شده را دیده‌ایم. اگر به داخل این لوله ‌كاغذی كه تا حدممكن پیچانده و سپس رها شده‌ باشد بنگریم، چه شكل ‌و حالتی را مشاهده ‌می‌كنیم؟

پاسخ: «شكلی حلزونی» 

اگر بخواهیم این كاغذ را مجدداً جمع‌كنیم، چه كاری را باید انجام‌دهیم؟ 

پاسخ : لایه‌های مركزی آن را منقبض و فشرده ‌می‌كنیم و می‌پیچانیم. در نتیجه، لایه‌های فوقانی نیز از انقباض و فشردگی لایه‌های مركزی تبعیت ‌كرده و روی یكدیگر جمع و هموار می‌شوند. 

شكل حلزونی، شكلی است كه قرآن‌كریم با مثال «كطی‌السجل‌للكتب» یعنی پیچاندن طومارها(نامه‌های قدیمی) شكل آفرینش كیهان و نیز روش برچیدن جهان پیدا را برای همگان از یك كودك دبستانی تا یك دانشمند كیهان‌شناس مشخص‌كرده‌است.

ویژگی‌های لایه‌های حلزون كیهانی و شمار آنها

تعداد لایه‌های این حلزون نیز با‌توجه‌به آیه‌های زیر، هفت لایه است:

نوح: 15ـ الم‌ تر كیف خلق‌الله سبع سموات طباقا

ملك: 3ـ الذی‌خلق سبع سموات طباقاً ماتری فی خلق‌الرحمن من تفاوت فارجع‌البصر هل تری من فطور 

مۆمنون: 17ـ ولقد خلقنا فوقكم سبع طرائق

نبأ: 12ـ و بنینا فوقكم سبعاً شداداً

هر یك از این آیات، یكی از ویژگی‌های آسمان‌های هفتگانه یا لا‌یه‌های حلزون كیهانی را بازگو می‌كند:

در آیه اول خداوند بر چگونگی آفرینش كیهان در هفت لایه تأكید، و كیهان‌شناسان را بر آگاهی ‌یافتن از «سازمان كیهان» فراخوانده‌ است.

آیه دوم بر همگنی، یكپارچگی، پیوستگی و خلل‌ناپذیری هفت لایه كیهان تأكید دارد.

ق: 6 ـ افلم ینظروا الی‌السّماء فوقهم كیف بنیناها و زیّنّاها ومالها من فروج 

این آیه بدون ذكر هفت‌لایه‌بودن كیهان، پیام‌های دو آیه بالا را یكجا دربردارد.

آیه سوم نیز نشان می‌دهد كه هریك از لایه‌ها یك ”راه”؛ به حساب می‌آیند؛ و چون ما در لایه آخر حلزون كیهانی قرار گرفته‌ایم، واژه ”فوقكم”؛ بسیار به‌جا و شایسته به‌ كار رفته ‌است. 

آیه چهارم گویای این واقعیت است كه این هفت لایه سخت هستند؛ و با اینكه روی ‌هم قرار گرفته‌اند، با یكدیگر درنمی‌آمیزند.

همه این آیات درست؛ ولی یك آیه و تنها یك آیة سه‌واژه‌ای كه با سوگند همراه است، یك دنیا مطلب با خود دارد؛ كه حتی برای مخالفین، جای هیچ شك و شبهه‌ای را باقی نمی‌گذارد كه شكل كیهان حلزونی است. گویا بیشتر شگفتی‌های قرآن در آیاتی نهفته‌است كه سه‌‌واژه‌ای است و بیشتر با سوگند شروع‌می‌شود:

كهكشان

والسماء ذات‌الحبك(ذاریات: 7) سوگند به كیهان دارای راهها.

(ولی چه‌جور راهی؟)

المنجد،‌ كتاب:

1. ”حبك”؛ جمع ”حباك”؛ است.

2. حباك: الحظیره تكون بقصبات تعرض ثم تشد. 

3. الحظیره: جایی كه احاطه‌شده‌باشد، دهلیز، تنگنا، راه تنگ و دراز 

4. قصب: هر استخوان لوله‌‌مانند، دراز و توخالی، هر استخوان مغزدار، مری و نای و نایژه‌ها

5. تعرض ثم تشد: گشاد و گسترده‌ و سپس سخت و محكم می‌گردد.

خلاصه كلام: راه تنگ و درازی كه از تونل‌هایی تشكیل‌شده كه(هرچه در آن پیش می‌رویم) گشاد و گسترده‌، سپس(دیواره‌های) آن سخت و محكم می‌شوند.

المنجد:

ـ حبكه: چیزی مانند لواشك لوله‌شده 

ـ حبیكه: چین‌ و شكن آب

ـ حبك‌الحبل: پیچ ‌و تاب داد ریسمان را.

اگر به تمام معناهایی كه برای ”حباك”؛ و واژه‌های هم‌خانواده آن آمده توجه ‌كنیم، درمی‌یابیم كه چه نوع راهی منظور خداوند بوده‌است كه واژة ”حبك”؛ را به‌كاربرده و از به‌كارگیری واژه‌های ساده زیادی كه همه، معنا و مفهوم ”راه”؛ را می‌رسانند خودداری كرده‌است.

آیا به نظرنمی‌رسد این واژه همه ویژگی‌هایی را كه لاك یك حلزون داراست،‌ به ذهن ما می‌آورد؟ آیا دیواره‌های لاك حلزون، فضای بسته‌ای را ایجاد نمی‌كند؟ آیا این لاك میان‌تهی نیست؟ آیا فضای تهی آن با چیزهایی نمی‌تواند پرشود؟ آیا شكل لوله‌ای و تونلی ندارد؟ آیا هرلایه‌ای كه درست‌ می‌شود، گسترده‌تر نمی‌شود؟ آیا دیواره این لاك سخت و محكم نیست؟ آیا این لاك با پیچ‌‌وتاب خوردن شكل‌ نگرفته ‌است؟

برخی ترجمه‌ها از قرآن كریم، ”حبك”؛ را راه‌های ”تو در تو”؛ و ”توبرتو”؛ معناكرده‌اند كه یكی از ویژگی‌های مهم حلزون نیز همین است.

ویژگیهای جسم دارای شكل حلزونی

بنابرآنچه كه در بالا اشاره‌شد، برای تجسم شكل كیهان در ذهن خویش، لاك یك حلزون طبیعی كه دارای هفت لایه باشد را در نظر آورید و ویژگیهای«جسم دارای شكل حلزونی» را كه از این پس به اختصار «حلزون» نامیده ‌می‌شود، به‌شرح‌زیر مورد مطالعه قراردهید: 

1. نیروی گرانش حلزون در هسته یا مركز آن نهفته‌است.

2. هستة حلزون نمی‌تواند خودبه‌خود ایجادشده‌باشد، زیرا نیازمند نیروی محركه اولیه است.

3. هرحلزونی از مركز رشدكرده و منبسط‌شده‌است. 

4. هرچه لایه‌های حلزون از مركز دورترمی‌شوند، قدرت گریزازمركز و انبساط بیشتری پیدامی‌كنند. 

5. انبساط حلزون تابع قانون خاصی‌است. درنتیجه روند گسترش كاملاً منظم‌است. 

6. یكی از ویژگی‌های مهم جسم دارای شكل حلزونی این است كه امواج گوناگون از جمله صدا را بهتر منتقل‌می‌كند. به همین دلیل تمام وسایلی كه صدا را منتقل می كنند، مانند بخش حلزونی گوش انسان و برخی‌دیگر از جانداران، شیپور و ترومپت، شكل حلزونی دارند. در دنیای امروز نیز انواع گیرنده‌ها و فرستنده‌های امواج دیداری و شنیداری بوقی‌شكل، یعنی تاحدممكن دارای شكل حلزونی هستند.

كهكشان

پاسخی قاطعانه

خداوند كریم برای پاسخگویی به دانشمندانی كه معتقد به نبود ماده كافی در عالم هستی و درنتیجه تخت‌بودن كیهان هستند نیز، پیش‌بینی لازم را كرده و در پاسخی دندان‌شكن می‌فرماید خداوند را دست‌كم‌ گرفته‌اند و به‌دنبال نیروی دیگری هستند. حال آنكه روزی كه قیامت فرارسد، تمام كهكشانها در مشت اوست و آسمانها با دستش درهم ‌پیچیده‌ می‌شوند:

و ماقدروالله حق قدره والارض جمیعا قبضته یوم‌القیامه والسموات مطویات بیمینه سبحانه و تعالی عمایشركون(سوره زمر آیه 67)

ترجمه‌: ارزیابی نادرستی از خداوند دارند. روز قیامت تمام كهكشانها در مشت(دست توانای) اوست و آسمانها با دستش(ارادة ویژه و بی‌میانجی خداوندگاری) در هم ‌پیچیده ‌می‌شوند. پاك ‌و منزه ‌است خداوند، از آنچه ‌كه شرك ‌می‌ورزند(و به‌دنبال نیروی دیگری هستند).

شاید اگر هسته حلزون به نیروی خاصی متصل نبود، نیروی گریزاز مركز لایه‌ها تا آنجا به‌‌ راه‌ خود ادامه‌ می‌داد كه نیروی گرانشی موجود در هسته به‌كلی تحلیل ‌رفته و این شكل تابدار به شكلی تخت تبدیل ‌‌می‌گردید، ولی از آنجا كه در آیة بالا آشكارا و به‌ روشنی آمده‌است كه قبضة حركت و پیچش كیهان در دست ‌توانای «او»ست و «او» بر ایستاندن آن تواناست؛ پس، ایستاندن و معكوس‌كردن‌ روند گسترش‌ كیهان، حتمی است. 

نكته قابل‌ توجه در این آیه آن ‌است‌كه خداوند در اینجا نیز بر شیوه برچیدن كیهان، دوباره تأكید‌كرده، و وجود قدرت(نیروی‌كافی) و روش اعمال قدرت(درهم‌پیچاندن) را باز هم تذكر می‌دهد و پاسخ قاطعی به كسانی می‌دهد كه به‌دنبال شریكی برای خداوند و نیروی دیگری هستند.


منبع: قرآن پژوه

UserName