• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی

    معصوم اول – حضرت محمد(ص)

    سپس به زور و فشار متوسل شدند. يارانش را مي زدند و شكنجه مي كردند ، اموالشان را به غارت مي بردند و آنها را مسخره مي نمودند ، ولي هيچكدام از اين كارها نتوانست جلوي كار و تلاش پيامبر را بگيرد.
    مشركين بر فشار خويش افزودند تا آنجا كه پيامبر و يارانش را از شهر «مكه» بيرون راندند و آنها ناگزير شدند براي مدت سه سال در درّه اي به نام «شعب ابوطالب» بمانند تا از شر دشمن در امان باشند.
    ولي دشمن به اين هم اكتفا نكرد و دره را سخت تحت كنترل خود ، درآورد به گونه اي كه هيچكس جرأت نداشت براي آنها آب يا غذا ببرد جز اينكه گروهي از جان گذشته با استفاده از تاريكي شب برايشان غذا و آب مي بردند.
    مدتي گذشت تا اينكه مشركان از مقاومت و پايداري مسلمانان به ستوه آمدند و تصميم قتل آنها را گرفتند و براي اينكه دادخواهي براي خونشان پيدا نشود همه گروهها و طايفه ها را با خود ، همراه ساختند و يك شب را معين كردند تا به خانه ي پيامبر يورش برند و او را از دم تيغ بگذرانند.
    پيامبر توسط فرشته ي وحي از نقشه‌ آنها آگاه شد. از ميان ياران ، تنها علي (ع) بود كه با نثار جان خويش در بستر پيامبر آرميد و حضرت توانست با استفاده از تاريكي شب مكه را ترك كند و بسوي «مدينه» برود.
    شب موعود فرا رسيد و مشركين حمله‌ خود را آغاز كردند ولي با شگفتي مشاهده كردند كه علي در بستر رسول خدا است. آنها به سرعت به تعقيب پيامبر پرداختند ولي بدون نتيجه به مكه بازگشتند.
    پيامبر پس از 9 روز با تحمل رنج و زحمت به محلي به نام «قُبا» در نزديكي مدينه رسيد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. حضرت پس از ورود ، تصميم گرفت مسجدي را به نام «قُبا» پايگاه توحيد بسازد تا كانون اجتماع مسلمانان باشد و در آنجا با ياران به نماز بايستد.
    ساختمان مسجد شروع شد و به سرعت پيش مي رفت. حتي خود پيامبر در كارها كمك مي كرد.
    پس از پايان ، اولين نماز جمعه را در آن اقامه فرمود و براي مردم سخن گفت.
    پيامبر براي مدتي در آنجا ماند تا علي «ع» ، كه به نمايندگي او در «مكه» مانده بود ، با زنان «بني هاشم» به او بپيوندند تا به صورت دسته جمعي وارد شهر شوند.