• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی

    معصوم دوازدهم – امام علي النقي (ع)

    ترجمه قسمتي از اين اشعار چنين است: 1- قله هاي بلند را براي خود ، منزلگاه كردند و همواره مردان مسلح را به نگهباني از آن گماشتند ولي هيچيك از آنها نتوانست جلوي مرگشان را بگيرد.
    2-سرانجام آنها از داخل آن كاخهاي مجلل به داخل گودال قبر كشيده شدند و با چه بدبختي در آنها وارد گشتند.
    3-در اين وقت فرياد منادي حق بلند شد كه مي گفت: كجا رفت آن زينتها و تاجها و شكوه و جلالها؟ كجا رفت آن چهره‌ نازپرورده اي كه از ثروتهاي ديگران پرورش يافته و بر آنها ناز و تكبر مي فروختند؟
    4- قبر ، آنها را رسوا ساخت و چهره آنان ميدان تاخت و تاز كرمها شد.
    5- روزي آنها هر چه خواستند بدون پروا خوردند و آشاميدند ولي امروز غذاي جانوران شدند.
    اشعار سراسر پند و اندرز امام كه با آهنگ آسماني ، مغز متوكل را مي كوبيد آنچنان از خود بي خودش كرد تا از خواب مستي بيدارش نمود كه جامش را به زمين زد و مانند باران گريست.
    پس از متوكل ، خليفه سفاك عباسي ، امام همچنان در رنج و زحمت بود تا آنكه به دست «معتز» در سن 42 سالگي به شهادت رسيد و در سامراء بخاك سپرده شد.
    با آنكه امام به شدت تحت نظر بود و از هر نظر مراقبش بودند و رابطه اش را با مردم قطع كرده بودند ولي گروهي از مشتاقان و عاشقان چشمه دانشش ، با امام محرمانه تماس مي گرفتند و از آن چشمه تا آنجا كه توان داشتند مي نوشيدند.
    پاره اي از اين ياران عبارت بودند از: 1- عبدالعظيم حسني- كه از بزرگان و دانشمندان زمان خود بود و به تقوي شهرت زيادي داشت. امام هادي بارها به يارانش مي فرمود: «هر وقت مشكلي برايتان پيش آمد از عبدالعظيم بپرسيد و سلام مرا به او برسانيد»
    و يكبار هم وقتي عقايد خود را با امام در ميان گذاشت ، امام فرمود: «بخدا قسم اين همان عقيده راستيني است كه خداوند براي بندگانش پسنديده است».