• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی

    معصوم اول – حضرت محمد(ص)

    چند سوار تيزرو از طوايف «خزاعه» به سرعت ، خود را به مدينه رساندند و جريان را به حضرت گزارش دادند.
    رسول خدا اعلام آماده باش نظامي داد و با سران نظامي به مشورت نشست و پس از گفتگو رأي «سلمان» مورد تصويب قرار گرفت ،
    در اطراف مدينه خندق كنده شد و مسلمانان در پشت خندق به حفاظت و دفاع پرداختند. سه هزار مسلمان فداكار ، شب و روز كار كردند و خندقي به طول دوازده هزار متر و عمق پنج متر و عرض تقريبي شش متر آماده كردند. در طول خندق راههاي عبور قرار دادند و بر آنها نگهبانان گماشتند. در پشت خندق ، سنگرها ساختند و براي دفاع از شهر ، تيراندازاني در آنها مستقر نمودند.
    وقتي سپاهيان شرك به «مدينه» رسيدند خود را در برابر خندقي بزرگ ديدند كه عبور از آن برايشان غير ممكن بود و ناچار شدند كه در پشت آن ، اردو بزنند.
    «ابوسفيان» براي دلگرم كردن نيروهاي خود ، شخصي را به نام «حي بن اخطب» رئيس يهوديان «بني نضير» خواست و به او دستور داد كه با «كعب بن اسد» رئيس يهوديان «بني قريظه» كه در مدينه زندگي مي كرد ملاقات كند و او را وادار سازد كه با كمك پيروان خود ، مدينه را به آشوب بكشاند تا راه ، براي حمله مشركين باز شود
    و وي دستور «ابوسفيان» را اجرا كرد ولي پيامبر بيدار ، پيش بيني اين كار را كرده بود و براي اينكار پانصد گشتي مسلّح براي گشت زني در شهر مأمور كرده بود كه رفت و آمدها را كنترل كنند و هر گونه حركتي را از دشمن سركوب نمايند.
    با اين كار ، خطر حمله از داخل برطرف شد و سپاه احزاب روزها و شبها در پشت خندق ماندند. يك روز ، پنج تن از قهرمانان مشركين ، به سرپرستي «عمرو بن عبدود»‌ از نقطه باريك خندق گذشتند و وارد شدند. «عمرو» فرياد زد: «كجائيد اي مدعيان بهشت كه شما را روانه‌ آنجا كنم؟».
    هيچكس جز علي (ع) جرأت پاسخگوئيش را نيافت. علي برق آسا خود را به او رساند و پس از گفتگو با وي او را با يك ضربت ، به زمين افكند و از عمق دل فرياد تكبير بر آورد.
    يكي از همراهان «عمرو» فرار نمود و به داخل خندق سقوط كرد ولي علي مهلتش نداد و او را كشت و سه نفر ديگر موفق به فرار شدند.
    قدرت بازو و سرعت عمل علي (ع) براي لشكريان اسلام پيروزي بزرگي به وجود آورد به طوري كه پيامبر فرمود:‌ «اين ضربت و فداكاري علي (ع) از هفتاد سال عبادت جن و انس براي اسلام ارزشش بيشتر بود.