• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی

    معصوم هشتم – امام جعفر صادق (ع)

    و بسياري از مردان افتخار آفرين ديگر كه هر يك از پايه گذاران علوم و فنون مختلف اسلامي شدند كه سالها در اروپا كتابهاي ايشان ترجمه و تدريس مي شد.
    بديهي است كه چنين فرصتي در زمان علي (ع) براي نشر معارف اسلامي پيدا نشد زيرا دشمن پيوسته او را با جنگهاي داخلي سرگرم كرد تا جلو گسترش علوم اسلامي را بگيرد و اين جريان تا زمان امام سجاد (ع) ادامه داشت.
    از زمان امام باقر (ع) مدارس علوم اسلامي تأسيس گشت و زمان امام صادق (ع) به اوج وسعت خود رسيد. بطوريكه در دانشگاه امام جعفر صادق چهار هزار دانشجو در رشته هاي مختلف علوم ، تربيت شدند و در سراسر جهان پخش گشتند و به آموزش و پرورش مردم پرداختند.
    بخاطر گسترش آئين تشيع ، در سايه فداكاريهاي علمي و سياسي امام صادق (ع) ، مكتب شيعه به وي نسبت داده شد و اين مذهب به نام مذهب جعفري نام گذاري گرديد ما جعفري مذهبيم و به اين نام افتخار مي كنيم زيرا پيام اسلام راستين حضرت محمد (ص) را در خون حسين (ع) و بيانش را در آموزش امام صادق (ع) مي توان يافت .
    اسلام جعفري همان اسلامي است كه علي (ع) در راهش جهاد كرد و امام حسن (ع) صلح نمود و امام حسين (ع) بخاطرش خون داد ، و سجادش لباس اسارت بر تن كرد و زينبش پيام رسان خون شهيدان شد و زهرايش بخاطر ستم هائي كه بر او رفته بود در مسجد پدرش خروشيد و فرياد زد… اگر اسلام آن باشد كه حاكمانش بر كرسي غصب نشستند و زهرا را بخشم آوردند و علي را خانه نشين ساختند ، اعتراف مي كنيم كه به چنين اسلامي گردن نخواهيم گذاشت و هرگز تسليم نخواهيم شد زيرا در منطق دانشمندان آگاه و مؤمن و معتقد به خاندان رسول الله ، اسلامي كه خاندان پيامبر از آن بركنار باشند همان اسلامي خواهد بود كه حاكمان و متوليانش معاويه ها و يزيدها و متوكلها و… بودند تاريخ تشيع سرخ علوي ثابت كرد كه هر كس اسلام منهاي خاندان علي (ع) را پذيرفت و در راهش تلاش كرد بجائي نرسيد و عاقبت زبون و بيچاره گشت و سرانجام آلت دست استعمارگران تاريخ شد.
    از آنجا كه مكتب فرهنگي امام صادق ، انسانها را در سرنوشت خود مؤثر مي دانست و به آنان مي گفت اين شمائيد كه جامعه را مي سازيد ، و شمائيد كه خود را خوشبخت و يا بدبخت مي كنيد ، شمائيد كه زمينه ساز پيشرفت و يا سقوط خود مي شويد يعني اي مردم شمائيد كه مي توانيد حاكمان ستمگر را از قدرت به زير آوريد و ستم را نپذيريد و زمامداري را به مردان لايق و دلسوز واگذاريد.
    انتشار اين عقيده و تفكر كه همان عقيده قرآني مسلمين بود ، بر منصور ، زمامدار وقت ، گران آمد و كوشيد تا با نشر فساد و تباهي جلو پيشرفت اين عقيده را بگيرد و مردم را از مكتب امام صادق (ع)‌ كه مكتب آگاهي و شعور و حركت بود بازدارد.
    منصور براي اجراي هدف خود ، دانشمنداني را استخدام كرد كه مردم را معتقد به «جبر ديني» كنند يعني عقيده مردم را به اين صورت درآورند كه هر چه از فقر و تنگدستي و خواري و ستم دارند همه اش كار خدا است و انسان هيچ گونه دخالتي ندارد و نمي تواند آن را تغيير دهد در نتيجه جلو مخالفت و آشوب و انقلاب گرفته شود و مردم ستم هاي حاكمان زورگو و شلاق اربابان جنايتكار را ، تحمل كنند و بجاي اعتراض كردن ، شكرگزاري نمايند.
    بديهي است كه امام صادق (ع) نمي توانست شاهد انتشار چنين عقيده نادرست و خطرناكي باشد كه به نام فرهنگ و عقائد اسلامي به مردم آموخته مي شد حضرت براي مبارزه با اين عقيده خطرناك و استعماري ، دانشگاهي تأسيس كرد و در اندك مدتي چهار هزار نفر دانشجو در بخش فرهنگ و عقايد اسلامي پرورش داد و در ميان مردم پراكنده ساخت تا تبليغات عالمان مزدور را ، خنثي سازند.
    شگفتا كه عباسيان به بهانه خونخواهي از شهداي كربلا و مبارزه با ستم هاي امويان ، مردم را دور خود جمع كردند و توسط ايرانياني كه به آل علي (ع) علاقه داشتند مبارزه نمودند .