کد سوال : 685
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : از يك طرف شما مىگوييد: با توبه گناهان آمرزيده مىشود؛ از طرف ديگر در قرآن داريم هر كس يك ذرّه شر و گناهى انجام دهد، در قيامت مىبيند (سوره زلزال)؛ حال كدام يك درست است؟! اگر توبه كنيم باز هم بازخواست مىشويم؟ فرق كسانى كه از اول خوب بودند و كسانى كه بعد توبه كردند، چيست؟
پاسخ : هر عمل نيك يا زشت، اقتضاى آن را دارد كه پاداش و يا كيفر خود را به دنبال داشته باشند. اين يك اصل كلى و عمومى است كه در سوره «زلزال» به آن اشاره شده است. اما شرطهاى اساسى و موانع بازدارنده آن، در آيات ديگر آمده است: A}«إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُغَفُوراً رَحِيماً»{A؛ V}فرقان (25)، آيه 70.{V ؛ «مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد.پس خداوند بدىهاىشان را به نيكىها تبديل مىكند و او همواره آمرزنده مهربان است». به تعبير علامه طباطبايى، آيه توبه در اصطلاح علم اصول، «حاكم» بر آيه «زلزال» است. V}ر.ك: تفسير الميزان، ج 20، ص 486، (دارالكتب الاسلامية).{V
البته اين روش در ساير قانونگذارىهاى بشرى نيز جارى است كه از آن به عنوان تبصره يا متمم ياد مىشود. به عبارت ديگر اعمالى را كه انسان انجام مىدهد، در قيامت مىبيند. اما اين در صورتى است كه اعمال خوب يا بد، تا هنگامه قيامت بماند؛ ولى اگر با توبه و انجام دادن حسنات، اعمال بد انسان محو شود و يا به جهت غيبت و ظلم، اعمال خوب انسان محو گردد، چيزى باقى نمىماند كه در هنگامه قيامت آن را ببيند. V}همان، ج 20، سوره زلزال.{V
در علم اخلاق نيز گفته شده است: اعمال انسان گاهى به صورت «حال» و ناپايدار و گاهى به صورت «ملكه» و پايدار است. آنچه در قيامت مورد بازخواست قرار مىگيرد، آن ويژگىهاى ثابت آدمى و اعمال پايدار او است. اما آنچه به طور گذرا و مقطعى انجام داده و اصرارى بر آن نداشته است؛ بلكه از انجام دادن آن پشيمان شده است، آثار آن از صحيفه اعمال و صفحه دل او، پاك و به لطف خداوند ناديده گرفته مىشود و در قيامت مورد بازخواست و حسابرسى قرار نمىگيرد. ازاينرو گفته شده است: «توبه» عمل خيرى است كه تائب جزاى آن را خواهد ديد و يك شاخه از جزاى آن، محو خطاها و جرايم است.
کد سوال : 687
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : در روايتى آمده است: امام سجادعليه السلام در شب آخر ماه رمضان، چنان از فراق و دورى آن مىناليد كه گويى مادرى فرزند دلبند خود را از دست داده است. آن حضرت از چه چيزى ناراحت و غمگين بود؟ به طور كلى پيامبرصلى الله عليه وآله و امامانعليهم السلام از ماه مبارك رمضان چگونه استفاده مىكردند و چه اعمالى انجام مىدادند؟ خود من از رفتن ماه رمضان ناراحت مىشوم؟
پاسخ : در ماه مبارك رمضان، همه الطاف ملكوتى و آسمانى و همه عوامل انسانى و زمينى دست به دست هم مىدهند تا شرايط مناسبى فراهم آورند تا مؤمنان - به ويژه اولياى الهى، هر چه بيشتر به سير معنوى بپردازند و از الطاف پروردگار و اسماى الهى بيشتر بهرهمند شوند.
چنين حركت دسته جمعى، در ماههاى ديگر وجود ندارد. در اين ماه ناهنجارىها و گناهان در سطح جامعه كاهش مىيابد و مناجاتها و راز و نيازها، از خانهها و مسجدها به آسمان بلند مىشود. چنين فضاى معنوى، تأثير روشنى در سفر معنوى سالكان و اولياى الهى دارد و باز شدن درهاى رحمت خدا را به ارمغان مىآورد و غل و زنجير شدن ابليس و شيطان صفتان را به دنبال دارد.
بديهى است چنين فرصتى، براى اولياى خداوند - كه حقايق عالم ملكوت را مشاهده و نزول پيوسته فرشتگان را در اين ماه درك مىكنند بسيار لذتبخش است و به پايان رسيدن آن، بسيار نگران كننده و اندوه بار است.
براين اساس پيشواى سالكان و امام ساجدان، در هنگام وداع با ماه رمضان، به خداى خويش چنين عرضه مىدارد: «و ستايش خداى را شايسته است كه يكى از راههاى رضوانش را ماه خودش (ماه رمضان) قرار داده است: ماه اسلام، طهارت، پاكسازى درونى و ماه قيام. ماهى كه در آن قرآن به عنوان كتاب راهنمايى مردم، همراه با حجتهاى روشن هدايت و برهانهاى جدا كننده حق از باطل، نازل شده است. پس خداوند برترى ماه مبارك رمضان بر ديگر ماهها را، از اين راه نشان داده كه در آن محرمات زياد و و فضيلتهاى آشكار و مشهورى مقرر شده است. لذا از باب بزرگداشت اين ماه، چيزهايى را كه در ديگر ماهها حلال است، در ماه رمضان حرام شمرده و به جهت تكريم آن، خوردنىها و نوشيدنىها را ممنوع فرموده است و براى آن وقت خاصى مشخص كرده كه نه اجازه مىدهد، در اين وقت تقديمى صورت گيرد و نه تأخيرى.
فضيلت يك شب از شبهاى اين ماه را بر فضيلتهاى شبهاى هزار ماه ديگر ترجيح داده و نام آن را شب قدر نهاده است كه در آن، فرشتگان و جبرئيل در مورد هر امرى، با اجازه پروردگار نازل مىشوند. شبى كه تا طلوع سپيده شب، سلامت و هنگام نزول بركات هميشگى است بر هر كس از بندگانش كه بخواهد و آنچه كه حكم و فرمانش اقتضا كند. خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و توفيق شناخت فضيلت اين ماه و بزرگداشت حرمت آن را و نيز خوددارى از آنچه در آن ممنوع فرمودهاى، به ما الهام فرما و ما را يارى كن كه ماه رمضان را - با نگه داشتن اعضا و جوارح از ارتكاب گناهان و به كارگيرى آنها در آنچه كه موجب خشنودى تو مىشود روزه بگيريم. تا با گوشمان، به صداهاى بيهوده گوش نكنيم و با ديدگانمان به سمت امور لهو سرعت نگيريم. دست به سوى ممنوعى نبريم و قدم به سمت حرامى برنداريم و شكم ما پر نشود؛ مگر از آنچه حلال فرمودهاى و زبان ما چيزى نگويد مگر آنچه خود گفتهاى. خود را به زحمت نيندازيم؛ مگر در آنچه ما را به ثواب نزديك مىسازد و به چيزى نپردازيم؛ مگر آنچه كه ما را از عقاب تو مصون مىدارد. پس تمام اين امور را از ريا و سمعه خالص گردان تا به غير از تو، كسى را شريك نگيريم و در كارهايمان مرادى غير از تو برنگزينيم.
خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را بر قيام به نماز - همراه با حدودى كه براى آن مشخص فرمودهاى و واجباتى كه در آن مقرر و وظيفههايى كه براى آن تعيين كردهاى و اوقاتى كه براى آن در نظر گرفتهاى موفق بدار.
خداوندا! تو در زمره برگزيده اين وظايف و اعمال ويژه از واجبات، ماه رمضان را قرار دادى؛ ماهى كه آن را از ساير ماهها ممتاز نمودى و از بين همه زمانها و ايام، آن را انتخاب كردى. آن را بر همه اوقات سال، به نزول قرآن و نور مقدّم داشتى و ايمان را در اين ماه مضاعف نمودى و روزه را در آن واجب گردانيدى و بندگان را به قيام در آن براى عبادت ترغيب فرمودى و شب قدر را - كه از هزار شب بهتر است در آن تجليل كردى» V}صحيفه سجاديه، تدوين محسن غرويان، صص 265 و 269، (چ اول، 1382).{V.
کد سوال : 697
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : . يكى از دعاهاى معروف در ماه رمضان دعاى ابوحمزه است. اگر ممكن است به طور مختصر نكاتى جهت آشنايى با اين دعاى عظيم بفرماييد.؟
پاسخ : از دعاهاى شورانگيز ماه عزيز رمضان، دعاى ابوحمزه ثمالى است. اهل دعا و انس با خدا، با اين دعا آشنايى ديرينه دارند. اين دعا - كه از اشك شوق، طراوت و از سوزِ آه، حرارت و از عطر مناجات، نكهت گرفته است - از قلب آسمانى و ملكوتى سرحلقه دلدادگان و زينت عابدان، امام سجاد(ع) سرچشمه گرفته و بر زبان پاك و حق گويش جارى گشته است.
ابوحمزه ثمالى، از ياران نزديك آن حضرت، اين دعا را از آن امام همام نقل كرده و به همين جهت، دعا به نام وى شهرت يافته است. وى مىگويد: حضرت زين العابدين(ع) در ماه مبارك رمضان، بيشتر شب در حال نماز بود و چون سحرگاهان فرا مىرسيد، اين دعا را مىخواند. اين دعا از نعمتهاى بزرگ الهى و از گنجهاى نهفته و پنهان ربوبى و فوران عشق و محبت و بيانگر اوج بندگى و خاكسارى است. اگر اين دعا و صدها دعاى نظير آن نبود، نمىدانستيم در خلوت انس با پروردگار، چگونه و با چه كلماتى با او سخن بگوييم و از آن كريم بندهنواز، چه درخواست كنيم و رسم و ادب بندگى را چگونه به جاى آوريم؟
اين دعا داراى چند بخش است:
بخش نخست. مشتمل بر حمد و سپاس و ثناى خداوند و معرفى آن يكتاى بىهمتا و بيانگر باز بودن و نزديك بودن راه قرب به او است است. روح خود را با بيان چند فراز از آن مصّفا مىسازيم:
1-1. H}«بك عرفتك و انت دللتنى عليك و دعوتنى اليك و لولا انت لم اَدر ما انت»{H؛ «خدايا! تو را با خودت شناختم و تو مرا به سوى خود راهنمايى و دعوت كردى و اگر تو نبودى، نمىدانستم تو كيستى».
2-1. H}«اللهم انى اجد سبل المطالب اليك مشرعة و مناهل الرجاء اليك مترعة و الاستعانة بفضلك لمن امّلك مباحة و ابواب الدعاء اليك للصارخين مفتوحة و اعلم انك للراجى بموضع اجابة و للملهوفين بمرصد اغاثة»{H؛ «خداوندا! من راههاى خواستهها را به سوى تو باز و هموار و چشمههاى اميد به تو را پر آب و يارى جستن به فضل و كرمتت را براى آرزومندان روا و درهاى دعا به درگاهت را گشاده مىيابم. خدايا! مىدانم تو در جايگاه اجابت اميدواران و فريادرسى پريشان حالان قرار دارى».
3-1. H}«...و اَنّ الراحل اليك قريب المسافة و انك لاتحتجب عن خلقك الا ان تحجبهم الاعمال دونك»{H؛ «خداوندا! مىدانم كه رهروان كعبه ديدارت را راه اندك است و مقصد نزديك و مىدانم كه ميان تو و بندگانت حجابى جز اعمال بد و زشت آنان نيست».
بخش دوم. بيانگر خوف و رجا و بيم و اميد بنده در برابر مولاى عظيم و مهربان است. ازيك طرف عظمت و جلال و شكوه بى انتهاى خداى متعال، قلب بنده عارف را تسخير مىكند و بندبندِ وجودش را به لرزه درمىآورد و بى اختيار، نغمه «سبّوح قدّوس» بر زبانش جارى مىشود و از طرف ديگر، رحمت و كرم بىپايان حق، همه وجودش را از اميد سرشار مىسازد و وجودش را از شوق لبريز مىكند. هنگامى كه جرم و عصيان و گستاخى و غفلتش را به ياد مىآورد، در گرداب ترس از كيفر الهى مىافتد و زمانى كه لطف و كرم و گذشت آن مولاى مهربان را مشاهده مىكند، به ساحل اميد و شوق پا مىگذارد و نور اميد در قلبش مىدرخشد:
1-2. H}«اذا رايت مولاى ذنوبى فزعت و اذا رايت كرمك طمعت فان عفوت فخير راحم و ان عذّبت فغير ظالم»{H؛ «سرور من! زمانى كه گناهانم را مىبينم در ورطه وحشت فرو مىافتم و زمانى كه لطف و كرمت را مىبينم، بوستانِ طمع من به گل مىنشيند، پس اگر ببخشى بهترين رحمكنندهاى و اگر كيفر دهى، بر من ستمى نكردهاى».
2-2. H}«عظم يا سيدى املى و ساء عملى فاعطنى من عفوك بمقدار املى و لا تواخذنى بأسوء عملى فان كرمك يجلّ عن مجازاة المذنبين و حلمك يكبُر عن مكافات المقصرّين»{H؛ «سرور و آقاى من! اميدم به تو فراوان و كردارم زشت و ناپسند است. همسنگ آرزويم از من درگذر و مرا با بدترين كردارم كيفر منما، چون لطف و بزرگوارى تو بسى برتر از كيفر مجرمان و شكيبايى تو بزرگتر از مجازات اهل تقصير و خطا است».
3-2. H}«الهى و سيدى و عزّتك و جلالك لئن طالبتنى بذنوبى لاطالبنَّك بعفوك و لئن طالبتنى بلؤمى لاطالبنّك بكرمك»{H؛ «خداى من! آقاى مهربان! به عزّت و فرّ و شكوهت سوگند! اگر از گناهانم بازپرسى، من نيز از عفو و گذشت خواهم پرسيد و اگر مرا به پستى و زبونم بازخواست نمايى، تو را به بزرگى و كرمت بازخواست خواهم كرد».
4-2. H}«و ما اَنَا يا ربّ و ما خطرى هبنى بفضلك و تصدّق علّى بعفوك»{H؛ «خدايا! من چيستم و چه ارزشى دارم؟ آخر مرا چه اهميتى است كه بخواهى مرا به كيفر اعمالم برسانى؟ با فضل بى انتهاى خويش بر من ببخش و با عفو و گذشت خود بر اين بينوا تصدّق فرما».
5-2. H}«و ما قدر اعمالنا فى جنب نعمك و كيف نستكثر اعمالاً نقابل بها كرمك»{H؛ «خداوندا! اعمال ناقابل و عبادات بى ارزش ما در برابر نعمتهاى انبوه و بى دريغ تو چه قدر و قيمتى دارد؟ و چگونه مىتوانيم اعمال خويش را در برابر كرم بى پايان تو، افزون به شمار آوريم؟».
بخش سوم. درباره درخواستهاى آن حضرت در مورد خود، پدر و مادر، خانواده، اقوام، اهل ايمان و اسلام است:
1-3. H}«اللهم إنى اسئلك صبراً جميلاً و فرجاً قريباً و قولاً صادقاً و اجراً عظيما»{H؛ «خدايا! از تو صبرى نيكو و زيبا و گشايشى نزديك و گفتارى راست و پاداشى بزرگ درخواست مىكنم».
2-3. H}«اسئلك اللهم من خير ما سئلك منه عبادك الصالحون»{H؛ «خدايا! بهترين چيزى كه بندگان شايستهات از تو درخواست كردهاند، از تو مىخواهم».
3-3. H}«يا خير من سُئل و اجود من اعطى، اعطنى سؤلى فى نفسى و اهلى و والدىّ و ولدى و اهل حزانتى و اخوانى فيك»{H؛ «اى بهترين كسى كه خواستهها بر آستان او فرو مىآيد و اى سخاوتمندترين بخشنده! خواسته مرا در مورد خود و خانواده خود و پدر و مادر و فرزندان و ياران دلسوز و برادران ايمانىام، برآورده ساز».
4-3. H}«اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات، الاحياء منهم و الاموات و تابع بيننا و بينهم بالخيرات، اللهم اغفر لحيّنا و ميّتنا و شاهدنا و غائبنا ذكرنا و انثانا صغيرنا و كبيرنا حرّنا و مملوكنا»{H؛ «خدايا! زنان و مردان با ايمان، زنده و مردهشان را بيامرز و با نيكىها و خوبى ما و آنها را پيوند ده. و خداوندا! زنده و مرده، حاضر و غايب، مرد و زن، بزرگ و كوچك و برده و آزاد ما را مورد بخشايش خود قرار ده».
5-3. H}«اللهم صّل على محمد و آل محمد و اختم لى بخيرٍ واكفنى ما اهمّنى من امر دنياى و آخرتى»{H؛ «خداوندا! بر محمد و آل پاكش درود فرست و سرآنجام كارم را خير و نيك قرار ده و امور مهم دنيا و آخرتم را كفايت فرما».
6-3. H}«... و ارزقنى حج بيتك الحرام فى عامى هذا و فى كل عام و زيارة قبر نبيك و الائمة عليهم السلام و لاتخلنى يا رب من تلك المشاهد الشريفة و المواقف الكريمة»{H؛ «خدايا! زيارت خانه گرانقدرت و قبر پاك پيامبرت و امامان والا تبار - كه درود و رحمت تو بر آنان باد - را روزىام گردان و مرا از آن جايگاههاى گرامى و زيارتگاههاى با شرافت محروم مگردان».
بخش چهارم. در مورد خواستههاى بلند و حاجتهاى ارزشمندى است كه رسيدن به آنها، نيازمند آمادگى كافى و توجه كامل به خداوند و اشتغال دائم به ذكر و ياد او است و جز براى عدهاى محدود از اولياى الهى و بندگان خاص خداوند، حاصل نمىگردد.
1-4. H}«اللهم انى اسئلك ايمانا لا اجل له دون لقائك احينى ما احييتنى عليه و توفّنى اذا توفيتنى عليه و ابعثنى اذا بعثتنى عليه»{H؛ «خداوندا! از تو ايمانى مىخواهم كه تا ديدارتو باقى و پايدار باشد. مرا با آن زنده بدارى و با آن بميرانى و با آن برانگيزى».
2-4. H}«اللهم إنى اسئلك ان تملأ قلبى حبّا لك و خشية منك و تصديقا بكتابك و ايماناً بك و فرقاً منك و شوقا اليك»{H؛ «خدايا! از تو ملتمسانه مىخواهم كه قلبم را از محبت و ترس عارفانه از خود پُر كنى. دلم را از ايمان و تصديق به قرآن و ترس از دورىات آكنده و لبريز سازى».
3-4. H}«... و اجعلنى من اوفر عبادك عندك نصيبا فى كل خير انزلته و تنزله فى شهر رمضان فى ليلة القدر و ما انت منزله فى كل سنة من رحمة تنشرها و عافية تلبسها و بليّه تدفعها و حسنات تتقبّلها و سيئات تتجاوز عنها»{H؛ «و مرا از بندگانى قرار ده كه از هر خير و نيكى كه در شب قدر در گذشته و حال و در هر سال نازل كردهاى؛ از رحمتى كه مىگسترانى و عافيتى كه مىپوشانى و بلايى كه دور مىگردانى و اعمال نيكى كه مىپذيرى وگناهانى كه مىبخشى، بيشترين بهره و نصيب را در نزد تو دارند».
سرانجام اين دعاى نورانى و سرشار از حقايق ربانى و معارف سبحانى، با فرازى كه خواست و آرزوى همه پاكان و شيفتگان حضرت ذوالجلال و عصاره و فشرده همه خواستهها و حاجتهاى روحانى و معنوى است و با كمى تفاوت در دعاهاى شب بيست و يكم تا آخر ماه مبارك رمضان وارد شده، به پايان مىرسد.
از خداى بىنياز و داناى راز و پروردگار ماه با بركت رمضان ملتمسانه مىخواهيم اين فراز از دعا و همه دعا را به حرمت و آبرو و عصمت صاحب آن، حضرت زينالعابدين(ع)، در حق همه اهل ايمان مستجاب گرداند:
4-4. H}«اللهم انى اسئلك ايمانا تباشر به قلبى و يقينا حتى اعلم انه لن يصيبنى إلا ما كتبت لى و رضّنى من العيش بما قسمت لى يا ارحم الراحمين»{H؛ «خداوندا! از تو ايمانى مىخواهم كه همدم قلبم باشد و يقينى درخواست مىكنم كه در پرتو آن بدانم هر چه به من مىرسد بر قلم قضا و خواستِ تو جارى گشته است و مرا از آنچه در زندگى قسمت و روزىام ساختهاى، خشنود ساز؛ اى مهربانتر از هر مهربان».
کد سوال : 705
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : با وجودى كه اكنون مسافرتها سخت نيست، چرا نبايد در سفر روزه گرفت؟
پاسخ : پيش از بيان پاسخ، ذكر اين نكته ضرورى است كه در روند درك فلسفه و حكمت احكام دينى يا به تعبير ديگر دفاع «عقلانى» از دين، دو شيوه و متد وجود دارد و به طور طبيعى هر يك با ويژگىها و محدوديتهاى خاصى روبه روست:
1. روش عقلى كل نگر؛ يعنى انسان مومن و خداشناس بر اساس باور ژرف و عميقى كه به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكيم علىالاطلاق دارد يقين پيدا مىكند كه هر آنچه از ناحيه او دستور داده شده و هر حكمى كه از ناحيه وى صادر گرديده - اعم از مسائل حقوقى الزامى و احكام اخلاقى - حتماً داراى مصالحى است كه به بندگان بازگشت مىنمايد؛ هر چند كه عقول و انديشههاى بشرى از درك حكمت آن ناتوان و قاصر باشد. چنين متدى نقطه قوتى دارد و نقطه ضعفى: قوت آن در اين است كه تمام سوالات انسان را يك جا پاسخ مىدهد و ديگر جاى هيچ ترديدى باقى نمىگذارد و روح و روان آدمى را بىهيچ دغدغهاى تسليم فرمانهاى الهى مىكند. نقطه ضعف آن اين است كه حكمت هيچ چيز را به طور جزئى و روشن و دقيق مشخص نمىسازد.
2. متد ديگر روش عقلى جزءنگر راسيوناليستى)Rationalistic( است كه در فرآيند تحقيقات علمى تجربى به كار مىرود. بر اساس اين روش حساب هر حكمى جداگانه و تك به تك رسيدگى و با عقول و رهيافتهاى علمى بشر سنجيده مىشود. اين شيوه نيز محاسنى دارد و معايبى: حسن آن اين است كه به دقت مىتواند حكمتهاى بسيارى براى يك حكم جزئى ارائه دهد؛ مثلا در رابطه با فلسفه حرمت شراب مىتوان از علومى مانند فيزيولوژى، پزشكى، روانشناسى و... بهره جست و نكات بسيار ارزشمندى در اين رابطه دريافت داشت. نقص و عيب اين روش آن است كه: اولاً تدريجى است و ثانيا محدوديتهاى زيادى دارد؛ يعنى بسيارى از سوالات انسان را بدون پاسخ گذاشته و گاه نيز رهآوردهاى فرضيههاى اثبات نشده علمى يا شرايط و جو فكرى و فرهنگ عصرى تأثيرات نامطلوبى را در اين راستا به جاى خواهد گذارد. همين مساله باعث شده كه در جهان غرب جريانى به نام «فيدئيسم»)Fideism( پديد آيد كه معتقد است به جاى دفاع عقلانى از دين همواره بايد درجهت حفظ ايمان تودهها كوشيد. اكنون چه بايد كرد؟
به نظر ما دفاع عقلانى از دين به خوبى ميسور است و اتفاقا دين اسلام همواره در اين مسائل سرافراز بيرون آمده است؛ ليكن جز دو ابزار بيان شده و نيز فلسفهها و حكمتهايى كه در خود دين تعيين گرديده راه ديگرى وجود ندارد. بنابراين ما در درجه اول بايد بدانيم كه ابزارهاى تحقيقمان چيست و تا چه اندازه توانايى استفاده از آن را داريم. بدون شك عقل جزءنگر محدوديتهاى زيادى دارد و افراط در استفاده از آن انديشه را به ناكامى مىكشاند ولى نبايد به طور كلى آن را كنار زد. پس تا آن جا كه توانايى علمى ما اجازه مىدهد بايد فلسفه احكام را دريابيم و آن جا كه ناتوان شديم ديگر راه چارهاى جز اتكا به عقل كلنگر و اطمينان كلى به مصالح احكام الهى وجود ندارد و نبايد ضعف دانش و بينش خود رابه حساب دين بگذاريم. نكته ديگرى كه بايد توجه داشت اين است كه برخى از فلسفهها و حكمتهاى احكام الهى هرگز از طريق علوم تجربى بشرى قابل درك نيستند، زيرا اين علوم همواره به پديدههاى فيزيكى و مظاهر مادى حيات بشر دسترسى دارند و از امور روحانى و ماوراء مادى دستشان كوتاه است. مثلاً دانش پزشكى مىتواند از فوايد جسمانى روزه سخن بگويد، اما قرآن مجيد تكيه بر تقوايابى انسان مىكند. بنابراين در روند درك فلسفه احكام نبايد نظر را به نتايج طبيعى و تجربى بسنده كرد. بلكه بايد به جنبههاى معنوى، اجتماعى و آخرتى نيز توجه داشت.
اين قاعده كلى درباره احكام عبادى مانند نماز و روزه مسافر نيز جارى است و دليل شكسته شدن نماز مسافر نگرفتن روزه در سفر به طور كامل براى ما روشن نيست و تنها از برخى روايات استفاده مىشود كه يكى از حكمتهاى اين حكم تخفيف و هديه الهى براى مسافر استV} حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: «من قصر الصلاة فى السفر و افطر فقد قبل تخفيف اللَّه عزّوجل و كملت صلاتُهُ»؛ «هر كس نماز را در مسافرت شكسته بخواند و روزهاش را افطار كند، تخفيف [ و هديه ]خداوند را پذيرفته و نمازش كامل است» (مستدرك الوسائل الشيعه، ج 1، ص 503).{V. زيرا به طور معمول در سفر شرايط تغيير مىكند و اگرچه وسايل نقليه و امكانات مسافرت با گذشته فرق كرده است؛ ولى در عين حال هم اكنون نيز مسافرت داراى محدوديتهاى ويژه است. شما اگر به تجربه خودتان مراجعه كنيد، ملاحظه خواهيد كرد كه اصولاً در سفر - به ويژه در ميان راه - آن آرامش لازم وجود ندارد؛ به ويژه آنكه در سفر با وسايل سريع، دغدغهها بسيار زياد و فرصت اندك است. بنابراين با توجه به مشكلات زياد و عدم آرامش، دستور قصر نماز مسافر، صادر شده است.
در پايان گفتنى است؛ آن گاه كه قانون و حكمى متناسب با شرايط عمومى تعيين شود براى تمامى مشمولان لازم الاجرا است اگرچه در موارد خاص، مشكلى را به وجود نياورد. اما به جهت رعايت نظم و نهادينه شدن هنجار اجتماعى و فرهنگى همگى ملزم به اجرا مىباشد مانند توقف پشت چراغ قرمز، كه حتى در ساعات خلوت نيز رعايت آن لازم است.
از اين رو خداوند متعال در سوره نساء مىفرمايد: «وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً»V} نساء (4)، آيه 101.{V؛ «و چون در زمين سفر كرديد، اگر بيم داشتيد كه آنان كه كفر ورزيدهاند به شما آزار برسانند، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد، چرا كه كافران پيوسته براى شما دشمنى آشكارند».
در نتيجه اگر چه در اين آيه شريفه حكم نماز شكسته به جهت ترس و خطر مطرح شده اما اين قيد غالبى است و منافات با فراگيرى حكم نسبت به ساير موارد سفر نيست چنانكه سنت پيامبرصلى الله عليه وآله و امامان معصومعليهم السلام كه خود مفسر و بيانگر آيات الهى بودند در سفرها نماز را شكسته مىخواندند و از پيامبرصلى الله عليه وآله روايت شده كه در مسافرتها نماز را شكسته مىخواند و حتى در مراسم حج در سرزمين منى با وجود كوتاهى سفر و عدم وجود خطر نمازها را شكسته مىخوانده است.V} تفسير نمونه، ج 4، ص 94 تا 98.{V
کد سوال : 706
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : . چگونه در ماه مبارك رمضان برنامهريزى كنيم تا بهتر و بيشتر استفاده كنيم؟
پاسخ : بدون ترديد موفقيت در هر كارى، مستلزم برنامه ريزى صحيح است و آن هنگامى ميسّر است كه:
1. برنامه ناظر به اهدافى باشد كه انسان در پيش روى دارد.
2. اهداف وقتى از شفافيت برخوردار مىشوند كه فرصت پيش آمده يا امكانات فراهم شده به خوبى شناخته شده و ارزش گذارى گردد.
3. وقتى انسان ارزش يك فرصتى را بداند يا اهميت يك نعمتى را درك كند، قدر آن را بهتر مىداند و بيشتر از آن بهره بردارى مىكند.
در مورد اهميت و ارزش ماه رمضان همين بس كه «شب قدر» در آن قرار دارد و ارزش اين شب از هزار ماه بهتر است. اگر بخواهيم به صورت يك فرمول رياضى ارزش شب قدر را به صورت كمى بيان كنيم و با وقتهاى ديگر مقايسه كنيم، بايد بگوييم: نسبت هر لحظه از ماه مبارك رمضان با لحظات ديگر، مساوى با يك به (ده به توان سه) است.
يكى از اهداف ماه مبارك رمضان، اين است كه از اين فرصت سرنوشت ساز بيشترين بهره را ببريم. اگر بخواهيم به اين هدف خود دست يابيم، بايد براى لحظه لحظه آن حساب باز كنيم؛ حتى براى ساعاتى كه درحال خواب يا استراحت هستيم.
به طور كلى براى بهره بردارى از ماه مبارك رمضان، هر كسى بايد متناسب با موقعيت شغلى و وضعيت جسمانى و روانى خودش، برنامه ريزى كند. اكنون با توجه به اينكه دانشجو هستيم، مهمترين تكليف و كارى كه به عهده ما است دانش افزايى، تحصيل و تحقيق مىباشد. از نظر سنى نيز يك جوان هستيم و از لحاظ جسمانى و روانى نيز از سلامت نسبى برخورداريم، در اين صورت بايد وقت خود را به چند بخش تقسيم كنيم:
T}بخش اول. برنامه ريزى براى دانش افزايى و تحصيل{T
در اين قسمت بايد ما به عنوان فردى كه وظيفه و كار اصلى او تحصيل است، سعى كنيم با جديت تمام و با تمركز هر چه بيشتر درسمان را خوب مطالعه كنيم و تكاليف علمى خود را به خوبى انجام دهيم.
T}بخش دوم. برنامه ريزى براى عبادت{T
در ماه مبارك رمضان علاوه بر عبادتهاى معمول - كه در طول سال هميشه بايد انجام دهيم مانند نمازهاى يوميه - عبادات واجب و مستحب ديگرى نيز اضافه شده است؛ مانند خود روزه گرفتن كه در ساير ماههاى سال بر ما واجب نيست، ولى در اين ماه اينچنين است. انجام دادن اعمال مستحبى كه در اين ماه تأكيد فراوانى بر آن شده است؛ مانند تلاوت قرآن، خواندن دعاهاى وارده و گفتن ذكر و خواب و استراحت.
T}بخش سوم. خواب و استراحت{T
لازمه استفاده بهينه از دو بخش گذشته، اين است كه خواب و استراحت انسان به مقدار كافى انجام شود. در غير اين صورت در دو بخش اول نيز موفق نخواهيد بود. در ماه مبارك رمضان به دليل جابهجايى اوقات غذا و تغييراتى ديگر تا حدودى چرخه خواب و استراحت نيز تغيير مىكند.
توصيه ما به شما اين است كه سعى كنيد: اولا ميزان خواب خود را خيلى تغيير ندهيد و ثانيا وقت آن را نيز خيلى به هم نزنيد فقط با كمى تغيير در چرخه خواب برنامه خواب و استراحت خود را كما فى السابق ادامه دهيد، مثلا اگر هنگام سحر حدود يك ساعت (براى سحرى خوردن و خواندن نماز شب و نماز صبح بيدار مىمانيد، اين مقدار از خواب را سعى كنيد در روز جبران كنيد؛ مثلا بعد از نماز ظهر و عصر با توجه به اينكه ناهار از برنامه روزانه حذف شده است، همان وقت را به استراحت و خواب اختصاص دهيد تا هم خواب شما جبران شود و هم بعد از ظهر و مقدارى از شب را بتوانيد بيدار بمانيد و از وقتتان استفاده بهترى بكنيد.
علاوه بر آنچه بيان شد رعايت نكات زير به كيفيت استفاده از ماه مبارك رمضان مىافزايد:
1. در شبانه روز چند نوبت قرآن تلاوت كنيد، مثلا پانزده دقيقه بعد از نماز صبح، پانزده دقيقه بعد از نماز ظهر، پانزده دقيقه شبها بعد از صرف افطارى.
2. ادعيه مأثوره را تقسيم كنيد و آنها را نيز در چند نوبت در شبانه روز بخوانيد. روزها به همان مقدار دعايى كه بين نماز يا بعد از نمازهاى يوميه خوانده مىشود، اكتفا كنيد، ولى شبها كمى وقت بيشترى را صرف خواندن دعا كنيد. اگر بعضى از دعاها طولانى است لازم نيست هر شب همه آن دعا را بخوانيد.
3. براى استفاده بهينه از زمان در هنگام اياب و ذهاب، ذكر بگوييد (البته ذكرهاى بدون صدا و آرام تا شائبه ريا به وجود نيايد).
بايد سعى كنيد از مرحله ذكر زبانى به مرتبه ذكر قلبى و ياد واقعى خداوند برسيد؛ به طورى كه او را حاضر و ناظر بر خود بدانيد.
4. سعى كنيد دائم الوضو باشيد و حتى قبل از خواب نيز وضو بگيريد و به بستر خواب برويد؛ زيرا در ماه مبارك رمضان خواب نيز عبادت است و نفس كشيدن نيز تسبيح به حساب مىآيد.
5. از شب زنده دارى و احياء - به ويژه در شب هايى كه فرداى آن تعطيل هستند - غفلت نكنيد. شايد يكى از مهمترين اعمال در ماه مبارك، شب زندهدارى، تهجد، استغفار و نماز شب در نيمه شبها است.
6. حتما در يكى از مجالس بيان احكام و معارف دينى و موعظه در مساجد يا حسينيهها شركت كنيد.
بسيارى از علما و مجتهدان نيز مقيد هستند به موعظه و ذكر مصيبتهاى گويندگان گوش فرا دهند تا دل و جان آدمى به واسطه شنيدن معارف دينى متذكر و نورانى گردد.
به طور كلى شركت در مجالس مذهبى، خود را در معرض نفحات و نسيمهاى رحمت الهى قرار دادن است كه نقش مهمى در حفظ دين و معنويت انسان دارد.
7. از انجام دادن ورزشهاى سنگين در طول ماه رمضان اجتناب كنيد و در اين ماه سعى كنيد ورزشهاى سبك و آرام (مانند پياده روى يا نرمش) انجام دهيد.
8. مواد مغذى به ويژه غذاهاى قندى و پروتئين دار را در رژيم غذايى خود بيشتر استفاده كنيد؛ مانند خرما، لبنيات.
9. از پرخورى هنگام افطار و سحرى جدا پرهيز كنيد؛ زيرا علاوه براينكه چرخه خواب شما را به هم خواهد زد، از ساير برنامههاى عبادى و درسى نيز بهره وافى را نخواهيد برد.
10. از هدر دادن انرژى بىجا و بى مورد اجتناب كنيد؛ به ويژه در روزها مثلا از حرف زدنهاى بى مورد و تماشاى برنامههاى تلويزيونى غيرضرورى اجتناب كنيد.
به عبارت ديگر با سكوت بيشتر و فيلتر گذارى روى گوشها و كنترل ساير حواس، از هدر دادن انرژى جلوگيرى كنيد. به تمركز خود بيفزاييد و فرصتهاى جديدى براى انجام دادن كارهاى مهمتر ايجاد كنيد.
کد سوال : 707
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : چه كار كنيم تا اثرات ماه مبارك رمضان را در خود حفظ كنيم؟
پاسخ : بدون ترديد يك ماه روزه دارى و مبارزه عملى با هواهاى نفسانى، تأثير بسيار عميقى در روح و روان و سلامت جسمانى انسان دارد؛ اما اين كه چه كنيم روزه ما اثرش بر نفس و جان باقى بماند، در مرحله نخست بايد سعى كنيم كه روزه ما كامل و واقعى باشد. آن گاه اثر آن تا سال آينده؛ بلكه براى هميشه باقى خواهد ماند.
امام جعفر صادق(ع) مىفرمايد: «هرگاه روزه دار هستى، پس بايد گوش و چشم تو از حرام حتماً صائم باشد. بايد جوارح و جميع اعضاى تو از زشتىها پاك باشد و بايد كارهاى بيهوده ولغو را از خود دور كنى... لازم است بر تو حلم و وقار و خشوع روزه واقعى (زيرا روزه دار واقعى آن كسى است كه كاملاً مراقب و مواظب تمامى شئون زندگىاش باشد كه كوچكترين نواقص شرعى، عرفى و اخلاقى از او مشاهده نگردد)... روزهدار بايد در حد امكان سكوت و خاموشى را اختيار كند، مگر ذكر خدا (و كلماتى در حد ضرورت براى رفع نيازمندى هايش). از قهقهه و بلند بلند خنديدن بايد اجتناب كند، زيرا خداوند بر خندههاى قهقهه خشم دارد».
از اين سخنان پر معناى امام صادق(ع) استفاده مىشود كه روزه وقتى كامل است و ما روزهدار واقعى محسوب مىشويم كه روزه فقط خوددارى از خوردن و آشاميدن نباشد؛ بلكه همه اعضا و جوارح ما روزه باشد. چنين روزهاى كامل و واقعى است و طبعاً اثر آن پايدار خواهد بود. البته علاوه بر آنچه گفته شد، دو عمل مهم ديگر بايد انجام دهيم تا اثر روزه تا ماه مبارك رمضان بعدى باقى بماند:
يك. اجتناب از آنچه كه موجب زايل شدن اثر روزه مىشود. علت غايى روزه دستيابى «تقوا» است. تقوا؛ يعنى، دورى از گناه، چه اينكه گناه با غايت و هدف روزه منافات دارد و در تعارض است و ما هنگامى مىتوانيم از اثر روزه - كه همان تقواى الهى است - به طور مستمر بهرهمند شويم كه رفتارمان همسو و هم جهت و در راستاى تقوا باشد.
دو. علاوه بر اجتناب از گناه، بايد ارتباط خود را با آنچه در ماه مبارك رمضان انجام داديم قطع نكنيم، يعنى، براى تقويت آثار روزه هر از چند گاهى يك روز روزه بگيريم. البته اين روزهها واجب نيست، ولى از نظر كيفيت بايد به همان صورتى باشد كه در ماه مبارك رمضان روزه مىگرفتيم، يعنى، همه اعضا و جوارح ما روزه باشد.
بنابراين استوارى عمل و مداومت بر آن، موجب مىشود اثر آن عمل باقى بماند:
امام باقر(ع) فرمود: دوست داشتنىترين عمل نزد خداوند، عملى است كه بنده آن را ادامه دهد، اگر چه اندك باشدV}اصول كافى، ج 3، ص 129، ج2.{V و يكى از دلايل استمرار عمل، حفظ و بقاى اثر آن عمل است. از نظر علمى و تجربى نيز اين حقيقت به اثبات رسيده است كه براى ماندگارى يادگيرى، شناخت و نيز صفات اخلاقى و معنوى، يك فرآيند دو مرحلهاى را بايد طى كرد: 1. شكلگيرى، 2. تثبيت و بقا.
انسان هر كارى را مىخواهد ياد بگيرد، در مرحله اول بايد آموزش صحيح ببيند تا آن مهارت را بياموزد، بدون آموزش صحيح يادگيرى تحقق پيدا نمىكند. بعد از اينكه مهارتى را آموخت، استمرار و بقاء آن مستلزم آن است كه آن مهارت، تبديل به عادت و ملكه شود. اگر بخواهيم مهارتى تبديل به ملكه شود، بايد تكرار گردد. در غير اين صورت با گذشت زمان اثر آن مهارت، كم مىشود ودر صورت عدم تكرار حتى تبديل به خاموشى مىشود. از اينرو روان شناسان براى پيشگيرى از خاموشى، بحث «تقويت» را مطرح مىكنند. نقش تقويت اين است كه نه تنها از خاموشى جلوگيرى مىكند. بلكه مطلب آموخته شده تبديل به ملكه مىشود و براى هميشه باقى مىماند. اين مطلب در همه مهارتها صدق مىكند. هر مطلب با مهارتى كه انسان به دست مىآورد براى تثبيت و بقاى آن بايد ارتباط خود را با آن مهارت - ولو به صورت اندك - حفظ كند. اين مطلب در مورد مسائل معنوى و اخلاقى نيز صدق مىكند، يعنى، اگر مىخواهد اثرات ماه مبارك رمضان نه تنها تا ماه مبارك رمضان بعدى حفظ شود؛ بلكه به عنوان يك سرمايه معنوى براى هميشه باقى بماند، بايد ارتباط خود را با ماه مبارك رمضان حفظ كند و حفظ اين ارتباط ممكن نيست مگر با انجام دادن همان اعمالى كه در ماه رمضان انجام مىداد.
از اينرو توصيه مىشود بعد از ماه مبارك رمضان، گهگاهى روزه بگيريد و تلاوت قرآن را - هر چند روزى يك صفحه - قطع نكنيد و دعاهاى مربوط به ماههاى بعد از رمضان را - هر چند در حد چند دقيقه - هر روز بخوانيد و شايد يكى از ادله اينكه سيره عملى بزرگان دين مانند پيامبر و ائمه(ع)، همواره اين بوده كه بعضى از روزها را روزه مىگرفتند و به ما نيز توصيه كردهاند كه حداقل هر ماه سه روز، روزه بگيريد (اول، وسط و آخر ماه)، همچنين توصيه كردهاند كه هر مؤمنى حداقل هر روز پنجاه آيه قرآن را تلاوت كند، به جهت استمرار و بقاى آثار ماه مبارك رمضان باشد و تبديل آن حالات معنوى حاصل از ماه رمضان به صفات و ملكات ماندگار و هميشگى به گونهاى كه اين آثار جزء وجود و شخصيت ما شود و همواره رفتارهاى ما را تحت تأثير قرار دهد.
کد سوال : 708
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : . رياضتهاى غيردينى چه فرقى با روزه كه نوعى رياضت است دارد؟
پاسخ : رياضت در لغت چند معنا دارد:
1. تحمل رنج و تعب براى تهذيب نفس و تربيت خود يا ديگرى،
2. تمرين و ممارست،
3. كوشش و سعى،
4. گوشه نشينى توأم با عبادت و كفّ نفسV}فرهنگ معين.{V.
و در اصطلاح؛ يعنى، تحمل رنج و مشقت و خود را از نظر جسمانى در محدوديت قرار دادن و در قبال آن به يك توانمندىهاى روحى رسيدن.
T}انواع رياضت:{T
از منظرى كلى، رياضت را به دو نوع مىتوان تقسيم كرد:
1. رياضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزههاى دينى.
2. رياضت در قالب آموزههاى دينى و براساس معيارهاى شرعى. فرقهاى اين دو عبارت است از:
يكم. رياضت به معناى مطلق؛ يعنى، اينكه انسان از هر راه ممكن، جسم خود را به مشقت بيندازد تا مهارتها و توانمندى هايى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اينكه آيا چنين عملى از نظر احكام شرعى و مبانى دينى صحيح است يا نه؛ از اينرو مرتاضانى كه بدون در نظر گرفتن شريعت الهى، رياضت مىكشند براى رسيدن به هدف خود، هر عملى را انجام مىدهند؛ ولو اين كه از نظر شرعى كار حرامى باشد يا حتى با كرامت انسانى سازگار نباشد؛ زيرا او بر اين باور است كه فلان عمل، موجب تقويت روح يا اراده او مىشود. حال آنكه در رياضتهاى دينى (مانند روزه) هرگز فرد از چارچوب شريعت خارج نمىشود و هر قدرت و نيرويى براى او مطلوب نيست. براساس احكام الهى روزه مىگيرد، زيرا اعمال و احكامى كه دين وضع نموده و انسانها را موظّف به انجام دادن آن كرده، بدين جهت است كه انسان را در حوزه عبوديت خدا، قرار دهد و او به مقام قرب الهى برسد. پس نتيجه واثر رياضتهاى شرعى، با غير شرعى كاملا با هم متفاوت است.
دوم. فرق ديگر رياضت دينى با رياضت غير دينى اين است كه دين به انسان اجازه ضرر زدن به خود يا به ديگرى را نمىدهد و همواره اعمالى كه انسان انجام مىدهد بايد يك فايده عقلايى داشته باشد. به عنوان مثال روزه يك عمل واجبى است كه افراد مكلف - كه داراى شرايط تكليف هستند بايد روزه بگيرند. اما همين روزه اگر در جايى موجب آسيب شديد جسمانى شود يا موجب بيمارى يا تشديد بيمارى گردد، حكم آن لغو مىشود و چنين فردى نبايد روزه بگيرد.
در حالى كه يك مرتاض ممكن است عملى را انجام دهد؛ صرفا به جهت اين كه دادن انجام آن موجب تقويت اراده مىشود و كارى ندارد به اينكه اين عمل ممكن است براى او ضرر داشته باشد. به عبارت ديگر بر اساس قاعده كلى H}«لاضرر و لا ضرار فى الاسلام»{H؛ ضرر رساندن و ضرر ديدن در اسلام و احكام آن قرار داده نشده است و نيز بر اساس قاعده A}(لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها){A؛ خداوند هيچ كس را بيش از توانايىاش تكليف بار نمىكند. اين قواعد و اصول را يك مرتاض نه تنها مد نظر ندارد؛ بلكه ممكن است برخلاف آن عمل كند؛ صرفا به اين جهت كه مىخواهد با رياضت كشيدن، بعدى از ابعاد روحى و روانى خودش را تقويت كند. از همين روى بسيارى از احكام اوليه در مورد بسيارى از افراد ممكن است تغيير كند يا آن تكليف اوليه از دوش آنان برداشته شود؛ مثلا اگر كسى بيمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد يا درمان او را به تأخير مىاندازد و نيز افرادى كه مسافر هستند، نبايد روزه بگيرند.
سوّم. فرق ديگر مربوط به انگيزه و هدفى است كه مرتاض دنبال كند. مرتاض با چه انگيزه و هدفى جسم خود را به مشقت مىاندازد؟ اگر از مرتاض سؤال شود انگيزه و هدف تو از اين عمل چيست؟ ممكن است بگويد: براى تقويت روح يا به جهت تقويت اراده يا به دليل اينكه بتوانم توانايى به دست آورم. اما اولين شرط روزه اين است كه روزه دار بايد نيت و قصد «قربت» كند: H}«انما الاعمال بالنيات»{H. البته روزهدار نيز ممكن است انگيزهاش دستيابى به بهشت و نعمتهاى بهشتى باشد؛ اما قصد قربة الى الله دارد او مىخواهد در قالب عبوديت، رضايت خدا را به دست آورد و به دنبال آن از نعمتهاى مادى و معنوى او نيز بهره بگيرد. پس در رياضتهاى الهى قصد و انگيزه انسانها الهى است؛ ولى مرتاضان معلوم نيست چنين هدفى را دنبال كنند.
چهارم. يكى ديگر از فرق هايى كه بين رياضتهاى غير دينى و رياضتهاى دينى وجود دارد، به كارگيرى محصولات و نتايج رياضت است. يك انسان مؤمن - كه در قالب عمل به احكام الهى از جمله روزه گرفتن به كمالاتى دست مىيابد - هرگز حاضر نيست از اين كمالى كه به دست آورده، سوء استفاده كند و در راه حرام آن را به كار گيرد؛ ولى يك مرتاض ممكن است در اثر رياضت؛ توانمندى هايى به دست آورد و در راه غير صحيح و غير مشروع از آن استفاده كند. حال ممكن است سؤال شود: مگر مىشود انسانى از طريق رياضتهاى غير دينى، به جايى برسد؟
جواب اين است كه آرى؛ زيرا رياضت و نتايج آن تحت نظام علّى و معلولى است؛ يعنى، اگر علت (به مشقت انداختن جسم) ايجاد شد، معلول (تقويت روح در بعدى از ابعاد) نيز حاصل مىشود. حال اين علت و معلول ممكن است در قالب يك نظام ارزشى و الهى شكل بگيرد و ايجاد شود و يا ممكن است خارج از نظام ارزشى الهى تحقق پيدا كند. درست مثل يك چاقوى تيز كه مىتوانيم در راه صحيح از آن بهره بردارى كنيم و نيز ممكن است از اين چاقو در راه غلط استفاده كنيم و حتى تيز كردن چاقو نيز ممكن است از طريق صحيح تيز شده باشد و از راه غصبى و از وسيله غصب شده ديگران؛ بنابراين تقويت روح چيزى شبيه تيز كردن چاقو است.
بنابراين رياضتهاى دينى علاوه بر اينكه نفس را قدرتمند مىكند و انسان به كمالاتى مىرسد؛ به سعادت واقعى و جاودان نيز دست مىيابد، چيزى كه با رياضتهاى غير دينى حاصل نمىشود.
کد سوال : 709
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : . آيا تهذيب نفس احتياج به استاد دارد؟ چگونه مىتوان استاد سير و سلوك را پيدا كرد؟ اگر كسى را مىشناسيد معرفى كنيد؟
پاسخ : نقش استاد در تهذيب نفس و سير و سلوك، بسيار تعيين كننده است و عارفان تأكيد فراوانى؛ آن كردهاند. بدون داشتن استاد، قدم نهادن در مسير سلوك، مىتواند آفتهايى براى انسان داشته باشد كه گاهى جبرانناپذير است. مانند وارد آوردن فشار بيش از حد بر خود و خروج از تعادل روحى و روانى بر اثر رياضتهاى شديد و غلبه اوهام بر ذهن انسان يا گرفتار شدن در دام كبر و عجب و يا عدم تشخيص القائات شيطانى از الهامات غيبى و آفات و مفاسد ديگر كه هر يك از آنها، براى سقوط معنوى انسان كافى است.
البته در سير و سلوك، كار اصلى را خود سالك انجام مىدهد؛ اما استاد، نقش يك راهنماى با تجربهاى است را دارد كه از اين راه آگاهى دارد و از خطرات و خصوصيات آن مطلع است و وسيله حركت را به خوبى مىشناسد و آن را در اختيار سالك قرار مىدهد. گاهى انسان سالك، نيازمند ذكر خاصى است تا حالت ومقام معنوى خاصى در او ايجاد شود كه استاد آن را تشخيص مىدهد. همچنين مراقبتهايى كه سالك بايد انجام دهد - كه داراى مراتب مختلف است - تشخيص آن با استاد است. اگر مراقبه سالك بيش از توان روحى و معنوى او باشد، نمىتواند دوام بياورد و از ادامه راه منصرف خواهد شد. فوايد وجود استاد، فراوان است و به همين اندازه اكتفا مىشود.
البته اين بدين معنا نيست كه انسان بدون استاد، نمىتواند به سعادت برسد؛ بلكه عمل به دستوراتى كه به صورت كلى و عمومى در قرآن كريم و روايات آمده است و عمل خالصانه، تقوا داشتن، پاك بودن وظيفه خود را به نحو شايسته انجام دادن، احترام به والدين و... همگى زمينهساز سعادت انسان مىباشند و كم نبودهاند بندگانى كه از اين راهها به قرب الهى رسيده و شايسته لطف ويژه خداوند گشتهاند.
دسترسى به استاد سير و سلوك از طريق كسانى ميسّر است كه در اين راه گام برداشتهاند و اساتيد اين راه را مىشناسند. اما نكته مهم در اين رابطه، اين است كه كسانى كه به اسم ارشاد و هدايت و داشتن منصب استادى در راه معنويت، جوانان را فريب داده و آنان را از مسير حق منحرف كردهاند؛ در طول تاريخ اندك نبودهاند. كسانى كه خود بويى از حقيقت و بندگى خداوند نبردهاند و قدمى در اين راه برنداشتهاند و با كتاب و سنت آشنايى ندارند و تنها به قصد منافع دنيوى و كسب شهرت و دكان باز كردن خود را استاد راه معرفى كرده و دلهاى پاك و با صفا و خداجوى جوانانى را كه به دنبال نداى فطرت خدايى در جست و جوى حقيقت مىباشند، منحرف نمودهاند. بنابراين نمىتوان به سادگى و بدون تحقيق كافى و اطمينان به كسى سرسپرد و او را به عنوان استاد انتخاب نمود.
پس در سير و سلوك، ملازمت به دستورات شرع مقدس، اساس كار مىباشد و نياز به استاد را جبران مىكند. از آيه شريفه سوره «عنكبوت» استفاده مىشود كه: هر كس در راه رسيدن به رضايت و خشنودى الهى تلاش كند، خداوند او را به راههاى خود هدايت مىنمايد: A}(والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا ان الله لمع المحسنين){A؛ «و كسانى كه در راه ما مجاهده كنند، ما به سوى راههاى خود هدايتشان مىكنيم و خدا همواره با نيكوكاران است».
اينكه مىفرمايد بعد از مجاهده و تلاش، مؤمن مشمول هدايت الهى مىشود، اشاره به اين است كه خداوند اسباب و وسايل هدايت و به عبارتى سير در طريق صراط مستقيم را برايش فراهم مىسازد.
وقتى از آيت الله بهجت پرسيده شد؛ استادى به ما معرفى كنيد؛ فرمودند: «به هر آنچه مىدانيد صحيح است عمل كنيد، اگر ديديد در سيرتان وقفهاى رخ داده است، بدانيد از دانستههاى خود عدول نمودهايد».
کد سوال : 710
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : . چه كار كنيم كه دلمان از معاصى خالى شود؟ و حب امور بالاتر در آن جاى گيرد؟
پاسخ : خطا و گناه آدمى، ريشه در دنيا دوستى و گرايش افراطى به لذتهاى مادى و طبيعى آن دارد: H}«حب الدنيا رأس كل خطيئة»{H بنابراين اگر كسى بخواهد دلش را از گناه خالى كند، بايد با ريشه و منشأ آن بستيزد و بكوشد كه از شدت محبت دنيا در دلش بكاهد و گرايش به لذتهاى طبيعى را در نفس خويش تعديل نمايد. كه اگر چنين كند و به استعانت خداى متعال، در اين كار سترگ موفقيتى به دست آورد؛ مىتوان دلش را از گناه خالى كند و به جاى آن محبت خداى بزرگ و اولياى او را جايگزين نمايد.
اما اينكه چرا انسان به دنيا گرايش دارد، بدين جهت است: روحى كه داراى ويژگى گرايش به فضايل است، ابتدا در قالب جسمى مىگنجد كه از جنس دنيا و ماده است. در واقع روح متعالى در جوار جسمى قرار مىگيرد كه خود به خود به ماديات و محسوسات گرايش و با آنها سر و كار دارد.
به همين جهت تهذيب نفس يا خود سازى، در ابتداى حركت به سمت تكامل روحى و معنوى ضرورى است. چنان كه خداوند مىفرمايد: A}(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها){A؛V}شمس (91)، آيه 9 و 10.{V هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرد رستگار شده و آن كس كه نفس خود را به گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است.
تهذيب و خود سازى، شخص را از گرداب نفس بيرون آورده، موانع ترقى و كمال را از مسير او برمى دارد و تا زمانى كه وى سرگرم حجابها و درگير موانع است، راهى به معدن معرفت و چشمه توحيد و اخلاق پسنديده نخواهد برد.
امام راحل در «محرم راز» به زيبايى اين معنا را به قالب نظم كشيده است:
P}آنكه سر در كوى او نگذاشته آزاده نيست{E}آنكه جان نفكنده در درگاه او دلداده نيست{P
P}تا اسير رنگ و بويى بوى دلبر نشنوى{E}هر كه اين اغلال در جانش بود آماده نيست{P
V}محرم راز، ص55، مؤسسه نشر آثار امام.{V
هدف از تهذيب نفس، كنار زدن حجابها و پرده هايى است كه ميان انسان و فطرت او مانع گرديده و اجازه تبلور و تجلى به آينه خدانماى فطرت را نمى دهد. اين پردهها و حجابها برگرفته از گناهان، غفلتها و فرو رفتن در عالم ماده و ماديات و فراموش كردن خداو آخرت و عالم ملكوت است. تمام دستورات و احكامى كه در شرع مقدس وارد شده، همگى هدف واحدى را دنبال مىكند و آن كمرنگ كردن و يا كنار زدن اين حجابها و درخشش گوهر فطرت و حقيقت انسان است كه در زير خروارها گرد و خاك غفلت و عصيان مدفون گشته است.
ياد و ذكر الهى و نماز و روزه و ساير عبادت هايى كه در شريعت مقدس بر آن تأكيد گرديده، همگى در راستاى تحقق بخشيدن به هدف فوق است. ميزان تأثير اين اعمال بستگى كامل به زمينههاى قبلى و توجه و اخلاص افراد دارد و به همين سبب نماز و روزه و ساير عبادات در افراد تأثيرات كاملاً مختلفى دارد. ممكن است يك نماز دو ركعتىفردى را تا عرش و ملكوت بالا ببرد و به او نورانيت و صفاى زيادى ببخشد، در حالى كه گاهى نماز پنجاه يا شصت ساله شخصى ديگر، تأثيرى ملموس در زندگى او ندارد؛ چون رفع موانع نكرده است... پرهيز از امورى كه با اين عبادات منافات دارد و اثر آنها را خنثى مىسازد، از امور بسيار مهم است؛ همانند دو نفر مريض كه هر دو به دستور دكتر عمل كرده و داروهاى خود را به موقع مىخورند؛ ولى يكى از چيزهاى زيان بار پرهيز مىكند و ديگرى بى پروا است و اهل پرهيز نمى باشد، در اين صورت سفارش و نسخه پزشك براى دومى بى اثر يا كم اثر است.
امام خمينى(ره) در كتاب آداب الصلاة مطلب بسيار زيبا و كاملى در اين زمينه دارند:
بايد دانست كه به حسب فطرت و جبلّت، قلب به هر چه علاقه و محبت پيدا كرد، قبله توجه آن همان محبوب است و اگر اشتغال به امرى مانع از تفكر در حال محبوب و جمال مطلوب شود؛ به مجرد آنكه آن اشتغال كم شود و آن مانع از ميان برخيزد، فورا قلب به سوى محبوب خود پرواز نموده، متعلق به دامن آن شود. اهل معارف و صاحبان جذبه الهيه، اگر داراى قوت قلب باشند و متمكن در جذبه و حب باشند، در هر مرآتى جمال محبوب و در هر موجودى كمال مطلوب را مشاهده نمايند.
حضرت على(ع) فرمود: و نديدم چيزى را مگر اينكه خداى را در آن و با آن مشاهده كردم: H}«و ما رأيت شيئا الا [و ]رأيت الله فيه و معه»{H. آنان كه حب مال و رياست و شرف در دل آنها است، در خواب نيز مطلوب خود را مىبينند و در بيدارى به فكر محبوب خود به سر مىبرند. بر انسان عاقل علاقهمند به سعادت خود لازم است اين درخت را از دل ريشه كن كند.
در روايتى آمده است مولاى عارفان على(ع) جابر بن عبدالله را ديد كه آهى بر كشيد. فرمودند: اى جابر! براى دنيا آه مىكشى؟ جابر عرض كرد: آرى. حضرت فرمودند: اى جابر! لذتهاى دنيا در هفت چيز است: خوردنى، آشاميدنى، پوشيدنى، آميزشى، سوار شدنى، بوييدنى و شنيدنى. لذيذترين خوردنى عسل است و آن آب دهان حشرهاى باشد: گواراترين آشاميدنى آب است كه بر خاك روان است؛ بهترين پوشيدنى ابريشم است و آن از آب دهان كرمى باشد؛ برترين همبستر شدنى زنانند كه از زشتترين عضو آنان خواسته مىشود؛ بهترين سوار شدنى، اسب است و آن كشنده است؛ ارزشمندترين بوييدنى مشك است و آن خون ناف حيوانى باشد؛ بهترين شنيدنىها غنا و آواز است كه آن هم گناه باشد؛ پس آدم خردمند براى چيزهايى با اين اوصاف هرگز آه نمىكشد. جابر بن عبدالله مىگويد: به خدا سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنيا بر دلم خطور نكرد».V}ميزان الحكمه، ح 6058.{V
سپس امام راحل(ره) در بيان راه عملى علاج فرموده است: «و طريق علاج عملى آن است كه معامله به ضد كند: پس اگر به مال و منال علاقه دارد، با بسط يد و صدقات واجبه و مستحبه، ريشه آن را از دل بكند و يكى از بزرگان فرموده است: دنيا بسان اندامى است كه سر آن كبر، چشم آن آز، گوش آن ولع، زبان آن ريا و خودنمايى، دست آن شهوت، پاى آن عجب، قلب آن غفلت و بىخبرى، بودش نيستى و ثمرهاش زوال است. پس هر كس آن را دوست گيرد، كبر و خودبينى به او دهد و به هر كه نيكوش پندارد، حرص و ولع ارزانى كند و كسى را كه طالب او گردد به آز و طمع در اندازد و بر كسى كه او را بستايد، جامه ريا پوشاند و كسى را كه اراده آن كند، گرفتار عجب و خودبينى كند و كسى را كه به او اعتماد كند، غافل سازد و كسى را كه متاعهاى او پسند وى افتد، نابود سازد و كسى را كه متاعهاى دنيوى جمع كند و بخل بورزد به جايگاه و قرارگاهش، آتش، روانه كند».V}مصباح الشريعه، باب 32، فى صفه الدنيا.{V
سرّ دادن صدقات همين كم شدن علاقه به دنيا است؛ از اين رو مستحب است كه انسان چيزى را كه دوست مىدارد و مورد علاقهاش است، صدقه دهد. بايد انسان بداند كه دنيا طورى است كه هر چه آن را بيشتر تعقيب كند و در صدد تحصيل آن باشد، علاقهاش به آن بيشتر شود و تأسفش از فقدان آن روز افزون گردد؛ گويى انسان طالب چيزى است كه به دست او نيست؛ گمان مىكند طالب فلان حد از دنيا است تا آن را ندارد تعقيبش مىكند و در راه آن تحمل مشاق مىكند و خود را به مهالك مىاندازد. همين كه آن حد از دنيا را به دست آورد، براى او يك امر عادى مىشود و عشق و علاقهاش مربوط مىشود به چيز ديگرى كه بالاى آن است و خود را براى آن به زحمت و مشقت مىاندازد و هيچ گاه عشقش فرو ننشيند، بلكه هر دم روز افزون شود و زحمت و تعبش بيشتر گردد و اين فطرت و جبلت را هرگز وقوفى نيست و اهل معرفت با اين فطرت، اثبات بسيارى از معارف كنند كه بيان آن از حوصله اين اوراق خارج است و اشاره به بعضى از اين مطالب در احاديث شريفه شده است، چنانكه در كافى شريف از حضرت باقرالعلوم(ع) روايت نموده كه «مثل حريص به دنيا مثل كرم ابريشم است كه هر چه به دور خود آن را بيشتر مىپيچد از خلاص شدن دورتر شود تا آنكه از اندوه بميرد» و از حضرت صادق(ع) مروى است كه «مثل دنيا مثل آب دريا است كه هر چه انسان تشنه از آن بخورد تشنهتر گردد تا او را بكشد».V}آداب الصلاة، باب 12.{V
کد سوال : 711
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : .چرا خداوند بعضى حاجات انسان را به سرعت اجابت مىكند و بعضى را اجابت نمىكند؟
پاسخ : علامه طباطبايى(ره) با استفاده از دو آيه شريفه A}(وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ){A؛V}بقره (2)، آيه 186؛ «هرگاه بندگانم از من سؤال كردند، به درستى كه من نزديك هستم دعاى دعا كننده را هرگاه مرا بخواند اجابت مىكنم».{V و آيه A}(ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ){A؛V}غافر (40)، آيه 60؛ «بخوانيد مرا استجابت مىكنم شما را».{V استفاده مىفرمايند كه در استجابت دعا دو چيز معتبر است:
يكم) دعوت، خواستن و طلب باشد، آن هم به راستى و صداقت؛ نه كه اين لقلقه زبان باشد كه لفظ «ادعو» آن را مىرساند.
دوم) فقط از خداوند بخواهد كه لفظ «عنّى» همين را مىفهماند. بنابراين اگر به يك سبب از هزاران اسباب خارجى اعتماد كند، از خدا نخواسته و در اين جا «عنّى» محقق نشده است»V}الميزان، 2، صص 30 - 33.{V و خداوند قول نداده كه اگر از ديگران چيزى خواستيد، آن را مستجاب كند.
حال در هر دعايى اين دو شرط مهم تحقق داشته باشد، اجابت حتمى است و اگر هر يك از اين دو شرط نباشند در حقيقت دعايى نيست لاجرم خداوند استجابت آن را تضمين نفرموده است؛ بلكه اگر كسى از غير خدا چيزى بخواهد، خداوند او را به غير خود واگذار مىفرمايد.
يك. موانع استجابت دعا
اهل بيت عصمت و طهارت - كه مفسران قرآن كريم هستند - براى استجابت دعا موانعى را ذكر نمودهاند كه به بعضى از آنها اشاره مىكنيم.
T}1.1. غفلت قلب{T
دعا يعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى مىباشد و طبيعى است كه اين ارتباط در صورتى مؤثر است كه فقط ظاهر دعا مورد توجه نباشد، بلكه در باطن انسان توجه به خدا و تضرع به پيشگاه او شكل بگيرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اكرم(ص) مىفرمايد: H}«اعلموا ان الله لا يقبل دعاءً عن قلب غافل»{H؛ «بدانيد كه خداوند دعائى كه از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمىكند».V}ميزان الحكمه،ج 2، ص 875.{V
در واقع خداى متعال اين گونه بندگان خود را تأديب و تربيت مىكند تا از راه خطا بازگشته و مسير صحيح هدايت الهى را در زندگى خود انتخاب كنند.
T}2.1. منافات داشتن با حكمت الهى{T
خداى متعال بر اساس حكمت خود، اين عالم را طبق قوانين خاص اداره مىكند و هيچگاه، اين قوانين را نقض نمىكند. بنابراين استجابت دعا بايد از مسير قوانين و سنن الهى جريان يابد و اگر دعايى نقض كننده اين مطلب باشد، مستجاب نمىشود؛ زيرا خداى متعال فقط كريم نيست؛ بلكه حكيم نيز هست و هيچ صفتى از صفات او، صفت ديگرش را نقض نمىكند.
امام على(ع) مىفرمايد: H}«ان الله سبحانه لا ينقض حكمته فلذلك لا يقع الاجابة فى كل دعوة»{H؛ «خداوند سبحان حكمت خويش را نقض نمىكند بنابراين هر دعايى را مستجاب نمىسازد».V}ميزان الحكمة، ج 2، ص 876.{V
T}3.1. عدم مصلحت{T
در ضمن شمارش علل گوناگونى كه باعث مىشود حاجات انسان سريعاً اجابت نشود، يكى از مهمترين آنها اين است كه گاهى انسان از خداوند چيزهايى را درخواست مىنمايد و فكر مىكند اجابت آن به نفع او مىباشد؛ حال آنكه در واقع اجابت آن درخواست؛ به ضرر او است. اين حرف، اشاره به آيه 216 سوره «بقره» دارد كه مىفرمايد: A}(عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ...){A؛ «چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آنكه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرّ شما در آن است...». و همه اينها به خاطر جهل و يا محدوديتهايى است كه در انسان وجود دارد.
T}4.1. گناهان اجتماعى{T
گناهان اجتماعى - مثل ترك امر به معروف و نهى از منكر - باعث عدم اجابت دعا است. پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «اگر امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنيد، بدترين شما بر شما چيره خواهند شد، آن گاه نيكان شما دست به دعا برمىدارند، ولى اجابت نمىشود».
دو. آداب دعا
در روايات نورانى معصومين(ع) امورى به عنوان آداب دعا بيان شده كه رعايت آنها مىتواند در استجابت دعا مؤثر باشد.
T}1.2. اصرار در دعا{T
يكى از عواملى كه سبب استجابت دعا مىگردد، اصرار در دعا است خداى متعال بنا به دلايلى گاهى اوقات دعاى بنده خويش را سريعاً ا جابت نمىكند؛ حال يا به علت گناهى كه انجام داده و بايد توبه كند و يا به علت عدم وجود شرايط لازم و نياز به فرصت براى استجابت دعا از مجراى طبيعى و يا به جهت اينكه خداى متعال مىخواهد بندهاش، ارتباط خود را با او بيشتر كند و به درگاه او توجه زيادتر داشته باشد. بنابراين اصرار در دعا خود مىتواند عاملى در استجابت دعا محسوب شود و خود اصرار ورزيدن در دعا، موجب خشنودى خداوند متعال است.
امام باقر(ع) مىفرمايد: H}«ان الله عزوجل كره الحاح الناس بعضهم على بعض فى المسأله و أحب ذلك لنفسه»{H؛ «بدرستى كه خداوند متعال كراهت دارد از اصرار مردم نسبت به يكديگر براى اداى حاجات، در حالى كه آن را براى خود دوست دارد».V}ميزان الحكمه، ج 2، ص 880.{V
و نيز مىفرمايد: H}«والله لايلحّ عبد مؤمن على الله عزوجل فى حاجة الا قضاها له»{H؛ «به خدا قسم اصرار نمىورزد بنده مؤمن بر خداوند متعال براى حاجتى مگر اين كه آن را برآورده مىسازد».V}همان{V
رسول اكرم(ص) مىفرمايد: H}«ان الله يحب السائل»{H؛ «خداى متعال درخواستكننده را دوست دارد»،V}همان{V
بنابراين اصرار در دعا به پيشگاه الهى، گذشته از اينكه موجب برآورده شدن حاجت مىشود. فى نفسه امرى مطلوب و مورد عنايت خداوند متعال است بدين جهت هيچگاه نبايد از تأخير در استجابت دعا دلگير و نا اميد شد.
پيامبر اسلام(ص) مىفرمايد: H}«رحم الله عبداً طلب من الله عزوجل حاجة فالّح فى الدعاء استجيب له او لم يستجيب»{H؛ «خدا رحمت كند بندهاى را كه از خداوند متعال حاجتى را درخواست كند و بر آن اصرار بورزد. چه حاجتش برآورده شود و چه برآورده نگردد»V}همان، ص 880.{V.V}ميزان الحكمه، ج 2، ص 880.{V
T}2.2. انجام كار نيك{T
همانطور كه گناه مانع استجابت دعا و سبب محروميت از لطف الهى است. انجام دادن كار نيك سبب استجابت دعا مىگردد و طبيعى است كه هر قدر اعمال نيك انسان زيادتر باشد، لطف الهى به او بيشتر است، به خصوص بعضى از اعمال كه بسيار در اين زمينه مؤثر بوده و عامل ايجاد ارتباط انسان با خدا است؛ مانند نماز كه دريچه ملكوت را بر روى انسان باز مىكند و زمينهساز استجابت دعا مىگردد. بنابراين بعد از هر نمازى، مىتوان به استجابت دعايى اميدوار بود.
پيامبر اسلام(ص) مىفرمايد: H}«من ادّى فريضة فله عندالله دعوة مستجابة»{H؛ «هر كس نماز واجبى را بجا آورد نزد خدا دعايى مستجاب خواهد داشت».V}همان{V
T}3.2. عجله نداشتن در اجابت دعا{T
انسان وقتى خواستهاى دارد، مىخواهد هر چه زودتر به آن برسد؛ اما گاهى صلاح او در آن نيست و يا شرايطش فراهم نشده است و با مدتى صبر و تأمل به خواسته خود خواهد رسيد. اما بى تابى و عدم شكيبايى، گاهى سبب نااميدى مىشود و مانعى براى رسيدن به خواستههاى مورد نظر است. بدين جهت بهتر است همراه با اصرار در دعا، عجله بيش از حد نداشته باشيم. آنچه كه وظيفه انسان است دعا كردن و اميدوار بودن است و آنچه كه بر عهده خداوند است، اجابت است. بنابراين در آنچه كه به خداوند مربوط مىشود، مداخله نكنيم كه در غير اين صورت به زيان ما تمام شده و مانعى براى وصول رحمت الهى خواهد گشت. امام صادق(ع) فرمود: «هميشه مؤمن در خير و آسايش است تا هنگامى كه عجله نكند. در غير اين صورت نااميد مىشود و دعا را ترك مىكند. از امام(ع) پرسيده شد: چگونه عجله مىكند! امام مىفرمايد: مىگويد از فلان زمان دعا كردم اما اجابت نشده است.V}همان{V
بنابراين بايد اميد فراوان داشت و اصرار در دعا نيز ورزيد؛ اما عجله نبايد داشت كه خود مانع تحقق استجابت دعا است.
امام صادق(ع) مىفرمايد: H}«ان العبد اذا دعا لم يزل الله تبارك و تعالى فى حاجته ما لم يستعجل»{H؛ «به درستى كه بنده هنگامى كه دعا مىكند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت او است تا زمانى كه او عجله نكند».
T}4.2. واسطه قرار دادن معصوم(ع){T
خداوند متعال مىفرمايد: A}(وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ){A؛ «به سوى خداوند واسطه بجوييد»V}مائده، آيه 35.{V و نيز مىفرمايد: «وقتى مردم به خود ستم نموده و نزد تو مىآمدند و طلب مغفرت مىكردند، پيامبر نيز براى آنان استغفار مىنمود، خدا را مهربان و توبهپذير مىيافتند».V}نساء، آيه 64.{V
T}5.2. دعا در مكانهاى مقدس{T
دعا در مساجد، حرم اهل بيت(ع)، تربت شهيدان و... زمان هايى كه در مظان استجابت دعا هستند (مانند شب قدر، روز عرفه و ميلاد و شهادت ائمه اطهار و سحرها)، در سرعت استجابت آن بسيار مؤثر است.