کد سوال : 40064
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : افرادى كه از نظر فكرى، بدنى و اقتصادى ضعيفاند و قادر به شناسايى حقاز باطل نيستند چه تكليفى دارند؟
پاسخ : از آيات و روايات استفاده مىشود، افرادى كه از نظر فكرى، بدنى و يا اقتصادى آن چنان ضعيف باشند كه قادر به شناسايى حق از باطل نباشند، مستضعف ناميده مىشوند و حكم اين گونه افراد، در آيه مباركه 99 از سوره «نساء» آمده است. در ابتداى اين آيه (فَأُولئِكَ عَسَى اَللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ) اميد عفو آنان ذكر شده است و در ادامه آيه (وَ كانَ اَللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً) شمول عفو براى آنان ظاهر مىشود، (ر.ك: تفسير نمونه، ج 4، ص 87؛ الميزان فى تفسير القرآن، ج 5، ص 53) .
کد سوال : 40065
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : درعالم برزخ برروح انسان چه خواهد گذشت؟ آيا كيفر وپاداش درآن عالمنيز مطرح است وزندگى در آن جا همانند دنياست؟
پاسخ : عالم برزخ متوسط بين دنيا و آخرت است و برخى خصوصيات اين جهان را از قبيل «محدوديت زمانى» داراست ولى در عين حال مربوط به عالم عقبى و اولين مرحله عالم ملكوت است. آيات و روايات متعددى گواه برآنست كهانسان موءمن در عالم برزخ متنعم به نعمتهاى الهى است؛ چنانكه در خبر است:
القبر اما روضه من رياض الجنه و اما حفره من حفر النيران؛ برزخ يا بوستانى از گلزار بهشت است و يا حفرهاى از گودالهاى آتش. و نيز روايات زيادى صراحت دارد كه اعمال انسان در قبر با او همراهند و پشتيبان يا عذاب دهنده اويند تا در قيامت بر خداوند عرضه شوند. البته برخى از موءمنين نيز در قبر معذبند و اين عذاب كفاره گناهانشان خواهد بود تا در قيامت وارد بهشت گردند. نكته ديگر آن كه آنچه در قبر مورد سوال است نوعا اعتقادات انسان مىباشد ولى بررسى تفصيلى اعمال مربوط به قيامت است. براى آگاهى بيشتر ر . ك: 1- حيات برزخى، على محمداسدى 2- عالم برزخ در چند قدمى ما، محمدى اشتهاردى 3- سياحت غرب، نجفى قوچانى 4- معاد شناسى، آيتاللَّه طهرانى
کد سوال : 40066
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : فلسفه ساختن كعبه چيست؟
پاسخ : اگر كعبه به عنوان خانه جسمانى خداوند بود يا بسان مكانى كه حضرت حق در آن حلول مىكند، اين با جسم نبودن خداوند ناسازگار بود و حال آن كه براساس آيات قرآنى و همچنين اسناد تاريخى در باب ساختن كعبه، مكه نمادى از بركات الهى، هدايت بشر، (آل عمران، آيه 96) و محل اجتماع، (بقره، يه 125) براى عبوديت حضرت حق تلقى شده است. خداوند متعال با افاضه خير فراوان دنيوى بر اين مكان كه قبل از آن خشك، لميزرع بود، رزاقيت خود را به عرصه نمايش درآورد، (ابراهيم، آيه 37) و با ارائه اين حقيقت كه آنجا محلى است براى وصول به مقام قرب الهى، چگونگى سلوك بندگى را براى هدايت جهانيان به تصوير كشيد. چنان كه با مقرر فرمودن يك سلسله اعمال تشريعى در ايام خاص كيفيت سير عبودى را به انسانها خاطرنشان مىسازد كه آدمى بايد از نفس خود هجرت كرده و با پاكسازى خود از هرگونه آلودگى، تعلق، رنگ و هيئت غيرخدايى و با اخلاص، اقبال و توبه خاص به مقام قرب ربوبى باريابد، (الميزان، ج 1، ص 298). علاوه بر آن كه خانه خود را نشانگر مقام ابراهيم، حريم امن و حج توانمندان تلقى فرمود كه هر يك نشان دهنده عظمت مقام حضرت حقاند و به واقع چه نشانى گوياتر و رساتر از اين موارد كه هر سال هزاران نفر در اين مكان مجتمع گشته و با انجام مناسك و اعمالى، عبوديت خداوند را به نمايش گذارند كه اين خود براى ديگر مردمان بيدارگر و تحولآفرين است، (همان، ج 3، ص 354). خداوند دستور ساخت اين خانه را صادر فرمود تا به عنوان قبله در نماز، در كشتن گوسفندان و در مواجهه اموات، يادآور خويش به مردم باشد. مضافاً بر آن كه همه دلهاى به ظاهر متفرق را به يك سو جمع نموده و روح توحيد و يكى بودن را در آنها بپروراند و به واسطه آن دين خود را زنده و پايدار سازد، (همان، ج 6، ص 142). ملاحظه فرموديد كه در تمام اين تحليلها غرضى جسمانى و مادى نهفته نبود تا ساختن كعبه با جسم نبودن خدا ناسازگار باشد، بلكه هدف از برپايى چنين مكان شريفى جز نماد و نشانى از مسائل معنوى و فرامادى چيز ديگرى نيست.
کد سوال : 40067
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : شوهرم نسبت به من بدبين شده ولى هر بار معذرتخواهى مىكند راه چاره چيست؟
پاسخ : قبل از هر چيز از اينكه جواب نامه شما بتأخير افتاد علىرغم اينكه شما سفارش كرده بوديد كه سريعتر پاسخ ارسال شود اما كثرت نامهها مجال اقدام سريعتر را از ما گرفته است لذا عذر ما را پذيرا باشيد. مسئله ازدواج و زندگى مشترك يكى از ظريفترين و حساسترين مسائل زندگى است بنابراين بايد در تمام دوران زندگى مشترك يعنى از نقطه آغازين آن كه مسئله خواستگارى و جواب مثبت دادن به طرف مقابل است بايد با دقت كافى باشدو همچنين دوران نامزدى، عقد، عروسى و بالاخره دوران بعد از عروسى كه خود به مراحل گوناگون تقسيم مىشود و هر مرحلهاى ويژگىهاى خود را دارد و آگاهيهاى را لازم دارد كه بايد به تدريج آن آگاهىها را كسب كرد. در حال حاضر شما در دوره نامزدى و دوران عقد قرار داريد آنچه كه در اين دوره مهم است شناخت ويژگيهاى شخصيتى همديگر و آشنايى عميق نسبت به خانواده و مهمتر از همه دورهاى است كه بايد اعتماد همديگر را جلب نمود بنابراين دوره اعتمادسازى است لذا بايد بسيار ظريف عمل كرد به نظر مىآيد توجه به نكات زير اثر قابل توجهى در ايجاد اعتماد براى طرفين مىتواند داشته باشد. 1. احترام به يكديگر هم در مقابل خانوادهها و اقوام و دوستان يكديگر و هم در واقعى كه به صورت خصوصى در كنار يكديگر هستيد. 2. توجه به جنبههاى مثبت يكديگر. 3. شناسايى حساسيتهاى كه در هر كدام از شما وجود دارد البته فقط بايد اين حساسيتها شناخته شود ولى لازم نيست آن را به رخ طرف مقابل بكشيم. 4. اجتناب از بيان حوادثى كه در دوران كودكى يا نوجوانى يا دوران دانشجويى براى شما يا دوستانتان اتفاق افتاده. منظور از اين حوادث آنچيزهايى است كه زمينه سوء ظن را فراهم مىكند. 5. بيان كلمات محبتآميز نسبت به يكديگر مثل: «تو همه اميد من هستى و من به تو عشق مىورزم»، «من تو را دوست مىدارم»، «تو از هر كس ديگرى براى من مهمتر هستى»، «علاقه هيچ كس بجز تو در دل من نيست». 6. طرح نكردن مسائل اختلافى 7. از هيچ پسر يا فرد ديگرى در مقابل شوهر خود صحبت نكنيد. 8. در خيابان، پارك يا اماكن عمومى و حتى در ميهمانيها سعى كنيد نگاه خود را كنترل نمائيد. 9. خندههاى خود را نيز در مقابل ديگران كنترل كنيد چه بسا موجب سوء ظن ايشان شود. 10. در صحبت كردن با نامحرم بويژه در مقابل همسرتان سعى كنيد نگاه خود را پايين بيندازيد چه اينكه هم جلوى سوء ظن شوهرتان را مىگيرد و هم براى خودتان بسيار ارزشمند و مفيد است. به نظر مىآيد مطالعه كتاب آيين همسردارى از ابراهيم امينى براى آشنايى شما و همسرتان بسيار مفيد باشد لذا توصيه مىشود اين كتاب تهيه و حتماً مطالعه كنيد. نكته قابل توجهى كه در نامه شما به آن اشاره كرده بوديد اين است كه همسرتان وقتى احساس مىكند كه دچار اشتباه شده و شما را ناراحت كرده است عذرخواهى مىكند و اين بيانگر صداقت شوهر شماست و اين انعطافپذيرى او را در زندگى نشان مىدهد و شما بايد قدر اين ويژگى مثبت شوهرتان را بدانيد و هنگامى كه عذرخواهى كرد ديگر مسئلهاى كه بين شما پيش آمده آن را كش ندهيد و در صدد تلافى و مچگيرى از ايشان نباشيد چه اين كه ادامه دادن به بحث موجب كدورت و از بين رفتن محبت و علاقه نسبت به يكديگر مىشود بنابراين سعى كنيد در مقابل اين جنبه مثبت شوهرتان شما نيز گذشت داشته باشيد و او را بعد از عذرخواهى بخوبى تحويل بگيرد و شما نيز انعطافپذير باشيد و انعطافپذيرى به معناى عقبنشينى و كوتاه آمدن نيست بلكه لازمه استحكام در روابط اجتماعى بويژه روابط زناشويى است چه اينكه اگر زن و شوهر در مقابل هم انعطافپذير نباشند هر دوى آن بالاخره روزى شكسته خواهند شد و شكستن حريمزناشويى خطرات بدى را بدنبال خواهد داشت البته از رفتارهايى كه شما در مقابل شوهرتان داشتهايد نشان مىدهد كه شما نيز انعطافپذير هستيد و ما اين ويژگيهاى مثبتى كه در هر دوى شما وجود دارد را تبريك مىگوئيم و به فال نيك مىگيريم و اميدواريم كه زندگى شيرين و موفقى را با يكديگر داشته باشيد در پايان توجه به اين نكته ضرورى است كه انسانها با هم متفاوت هستند و توجه به اين تفاوتهاى فردى بسيار مهم است. چه اينكه هر انسانى محصول عوامل و شرايط خاصى است لذا هيچگاه ما نبايد توقع داشته باشيم كه همسر ما مثل ما فكر كند و سليقه او عيناً مثل ما باشد و همين طور احساسات و عواطف او دقيقاً مثل ما باشد بنابراين بايد به اين تفاوتها توجه داشت و بعضى از حركات و سكنات يا رفتارهايى كه ممكن است براى ما خيلى خوشايند و جالب نباشد موجب يك حالت دفاعى را در ما برنيانگيزد و فكر كنيم كه بايد مخالفت كنيم بلكه در كنار اين تفاوتهاى فردى، مشتركاتى نيز بين انسانها وجود دارد بايد اين مشتركات را شناسايى كرد و براى استحكام زندگى آنها را تقويت نمود. در پايان نامه شما اين نكته بيان شده بود كه آيا كوتاه آمدن من موجب سوء استفاده او نمىشود در اينجا بايد گفت كه اگر شما سعى كنيد با اساس يك اصول درست و منطقى اگر برخورد كنيد و به شوهرتان نشان دهيد كه اهل منطق هستيد و بر اساس موازين شرعى و عقلى كارهاى خود را انجام مىدهيد بتدريج شخصيت شما در نظر او يك شخصيت منطقى و اصولى خواهد شد و او نيز متقابلاً سعى مىكند با منطق و اصول با شما برخورد كند و اگر منطق صحيح بر زندگى شما حاكم باشد و اين منطق آميخته با عشق و علاقه نسبت به يكديگر باشد بنظر مىآيد اختلافات به حداقل مىرسد ولى هيچگاه نبايد توقع داشته باشيد كه هرگز اختلافى بين شما بوجود نيايد مهم اين است كه شما از اختلاف نظرها نيز حسن استفاده را ببريد و به سطح زندگى خود ارتقاء ببخشيد.
کد سوال : 40068
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چه كنيم تا ثروت در جامعه به طور عادلانه توزيع شود؟
پاسخ : آنچه از آيات و روايات متعددى استفاده مىشود مطلوب نهايى در توزيع، مواسات وايثار است و منظور از مواسات، شركت دادن ديگران در اموال خويش است؛ يعنى، انسان زندگى خود را طورى تنظيم كند كه با زندگى ساير برادران مؤمنش متناسب باشد وديگران را از نعمتهايى كه خداوند به او عطا فرموده بهرهمند سازد. خداوند در وصف انصار رسول اكرم(ص) فرموده است: وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛ ديگران را بر خويش مقدم مىدارند، گرچه خود مبتلا به فقر باشند»، (حشر، آيه 9) . و در روايتى از امام حسن عسكرى(ع) از پدران بزرگوارش نقل شده كه اميرالمؤمنين(ع) به مردى يونانى كه در خدمتش اسلام آورده بود فرمود: «امر مىكنم تو را كه با برادرانى كه همانند تو بر تصديق محمد(ص) و تصديق من واطاعت او و من مىباشند، در آنچه خداوند به تو روزى فرموده بر ساير برادرانت برترى داده به مواسات رفتار كنى، نيازمندى آنان را برطرف و درماندگى و فقر آنها را جبران نمايى و...»، (بحارالانوار، ج 74، ص 221، ابواب حقوق المؤمنين، باب 15، ح 1) . كيفيت توزيع ثروت در هر نظام اقتصادى مبتنى بر زيربناى حقوقى مورد قبول آن نظام است. درنظام سرمايهدارى چون حق آزادى به طور مطلق پذيرفته شده است، لذا روش توزيع ثروت بر مبناى اين حق شكل مىگيرد و در نظام اقتصادى سوسياليزم نيز براساس مبنا خودشان كه همه ارزشهاى افزوده شده را عنصر كار مىداند، سعى دارد كه منابع طبيعى را در اختيار عموم قرار دهد و تنها براساس ساعات كار انجام شده درآمد فردى را تنظيم كند و... و مكتب اقتصادى اسلام در مقابل اين دو مكتب، مجموعهاى از مقررات و حقوق را در نظر گرفته كه تعادل بين خواستهها و مصلحتهاى فردى و اجتماعى را برقرار مىسازد كه به بعضى از اين مقررات اشاره مىشود: 1- حق عموم در منابع طبيعى قبل از توليد؛ يعنى، عموم افراد جامعه حق بهرهگيرى از منابع و ثروتهايى را كه خداوند در طبيعت آفريده است دارند. 2- حق مالكيت خصوصى يا آزادى اقتصادى با شرايط خاص خودش، از جمله اين كه اين آزادى اقتصادى موجب ضرر به حق اجتماع وارد نكند، در حدى فعاليت اقتصادى آزاد درست است كه موجب ناامنى اقتصادى نباشد. در اسلام حق عمومى جامعه بر حق فرد مقدم است و هرگونه فعاليتى كه در بخش خصوصى كه ضربهاى به حقوق عامه مردم و يا ارزشهاى اسلامى وارد سازد ممنوع است و حاكم اسلامى وظيفه دارد جلو آن را بگيرد. كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ اَلْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ، (حشر، آيه 6) . بر همين اساس خداوند در توزيع ثروتهاى طبيعى بين اقشار كمدرآمد (فىء) و منابع طبيعى را برگشت داده به پيامبر تا در بين طبقات كمدرآمد و بىبضاعت تقسيم گردد تا اين كه اين نوع ثروتها فقط در دست طبقه اغنياى جامعه در جريان نباشد و همچنين جلوگيرى از احتكار كه به ضرر عموم افراد جامعه است. 3- حق فقرا در اموال اغنياء: وَ اَلَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ اَلْمَحْرُومِ، (معارج، آيه 25) . وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ اَلْمَحْرُومِ، (ذاريات، آيه 19)، (مبانى اقتصاد اسلامى، دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، فصل 6) . از آنچه گفته شد به خوبى روشن مىشود كه براى توزيع عادلانه ثروت در جامعه، اسلام هم دستورات اخلاقى فردى دارد، تا هر انسانى حتى بدون بازرس و كنترل از بيرون، ايثار را يك توفيق و افتخار براى خود بشمار آورد و از سوى ديگر با برنامهريزىهاى خرد و كلان از سوى دولت و ادارات، به تعديل ثروت درجامعه بپردازد و راهكارهايى مانند ماليات تصاعدى براى سرمايهداران و پرداخت يارانه به مستضعفان و... پيگيرى كند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- مكتب و نظام اقتصادى اسلام، مهدى هادوى تهرانى، مؤسسه فرهنگى خانه خرد 2- درآمدى بر اقتصاد اسلامى، دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، نشر سمت 3- مبانى اقتصاد اسلامى، دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، نشر سمت 4- اقتصاد ما، شهيد آيتاللهمحمدباقر صدر
کد سوال : 40069
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : با اينكه خداوند مىدانست حضرت عيسى مردم را به پرستش از خودش دعوتنكرده چرا از عيسى سئوال كرد
پاسخ : به مرور زمان و به دلايل مختلف؛ از جمله نحوه تولد و سخن گفتن حضرت عيسى(ع) در بدو تولد و معجزههاى خارقالعاده ديگر (مثل زنده نمودن مردگان به اذن خدا) و ... موجب شد كه انحرافاتى توسط مريدان كوتاه فكر و معاندان به وجود آيد، به طورى كه گروهى از آنان اقدام به پرستش آن حضرت و مادرش حضرت مريم كردند و ديگران را نيز به اين عمل تشويق نمودند تا جايى كه مكتب يكتاپرستى آن حضرت را به انحراف كشيدند و اين انحراف تاكنون نيز ادامه دارد و در آيات مورد بحث، خداوند سبحان به جاى آن كه خود ادعاى واهى مسيحيان را تكذيب نمايد و حضرت عيسى(ع) را از اين تهمت بزرگ تبرئه كند، به شيوه پرسش و پاسخ (استفهام انكارى) از آن حضرت سؤال مىفرمايد كه آيا تو چنين مطلبى را ادعا نمودهاى؟ و او با زبان خود، حقيقت و واقعيت را براى مردم بيان مىكند كه چنين نيست. اين گونه بيان مطلب، تأثير بيشترى در هدايت مريدان و روشن شدن حقيقت و واقعيت براى مردم دارد و توضيحات اضافهاى كه پس از انكار ادعاى مريدان توسط آن حضرت بيان مىشود، مردم را از گمراهى خارج كرده و به سوى نور هدايت سوق ميدهد؛ چنان كه آن حضرت در پاسخ مىفرمايد: «تو منزهى، مرا نرسد كه [درباره خويشتن ]چيزى را كه حق من [و در حد من] نيست بگويم؛ [چه] اگر گفته بودم، تو قطعاً آن را مىدانستى. آنچه در نفس من است تو مىدانى و ... جز آنچه را به آن فرمان دادهاى، چيزى نگفتهام [؛ بلكه گفتهام] كه، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد». از اين رو همچنان كه از آيات شريفه استفاده مىشود، خداوند - تبارك و تعالى - از همه چيز آگاه است و هدف از اينگونه محاورهها، روشن شدن حقيقت براى مردم است. نظير اين گفتوگو را در سوره «تبارك» مشاهده مىكنيم؛ آن جا كه مأموران جهنم از اهل دوزخ سؤال مىكنند: «مگر مأمورين و منذرين الهى براى هدايت و انذار شما نيامده بودند [كه شما به خاطر گناهان و نافرمانىها] گرفتار عذاب شدهايد؟» اهل دوزخ جواب مىدهند: «بلى! پيامبران آمده بودند؛ ولى ما آنان را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند چيزى نازل نفرموده است [و شما دروغ مىگوييد] و در گمراهى بزرگى هستيد». و در آيات بعد مىفرمايد: «اينها چه اظهار نظر نكنند و چه آشكار كنند، خداوند، از نظرشان آگاه است (بذات الصدور)». اين گونه محاورهها براى اقرار گرفتن و اعتراف نمودن افراد به خطاى خود و يا براى اظهار نمودن حق و حقيقت و تكذيب افكار غلط ديگران است.
کد سوال : 40070
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا يك جوان مىتواند خودش دنبال همسر آيندهاش برود و دربارهاش تحقيقكند و امور خواستگارى را خودش پى گيرى نمايد؟
پاسخ : تحقيق درباره همسر آينده، نه تنها اشكالى ندارد؛ بلكه از وظايف مهم شخص در موقع ازدواج است. از آن جايى كه انتخاب همسر براى دختر و پسر، بسيار سرنوشتساز است، بايد درباره فرد مورد نظر با كمال جديّت تحقيق و بررسى شود. البته بايد مراقب بود كه در اين راستا، كارى برخلاف موازين شرع و عرف و عقل انجام نگيرد. تحقيق خود شخص با همكارى ديگران از قبيل پدر و مادر و ساير افراد منافات ندارد. بر همين اساس به چند پيشنهاد توجه كافى مبذول داريد: الف) ابتدا همسر مورد نظر خود را شناسايى كنيد. ب ) با افراد عاقل، متعهد و مطلع از وضع ايشان، مشورت كنيد و تحقيقات لازم را به عمل آوريد. ج ) در اين امر حياتى، بر احساسات خويش مسلط باشيد و سخن افراد ناصح و دلسوز را قبول كنيد. د ) دو نكته را همواره در نظر داشته باشيد: 1- مراعات وظايف الهى و عدم تجاوز از حريم شرع. 2- عدم سختگيرى در آن جا كه خداى سبحان مجاز شمرده است. ه ) در نهايت توسّط والدين خود، با خانواده او گفتوگو و صحبت كنيد و پيشنهاد ازدواج را مطرح سازيد. بايد توجه كنيد كه ازدواج، مسألهاى ساده و شوخىبردار نيست؛ فلذا نبايد به عنوان عفاف و تقواى هر چه بيشتر، از تحقيقات لازم دست برداريد كه خسارات جبران ناپذيرى به بار خواهد آورد. البته وسواس نيز در اين مورد خطرناك است.
کد سوال : 40071
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا در ابتدا صلاحيت برخى از نامزدهاى شوراهاى شهر تهران را رد، ولىبعدا صلاحيت آنها را تاييد كردند؟
پاسخ : يكى از شرايط نامزدهاى انتخابات مجلس شوراى اسلام و شوراهاى شهر و روستا التزام به اصل ولايت فقيه - كه يكى از اصول قانون اساسى است - مىباشد، ولى بر سر طريقه تشخيص آن نظراتى وجود دارد؛ يكى از آن نظرها اين است: تا مادامى كه قول يا فعلى كه صريحاً دلالت بر مخالفت با اين اصل كند، از شخص مورد نظر ديده نشود، وى را موافق با اين اصل محسوب نمايند؛ گرچه ممكن است شبهاتى درباره وى وجود داشته، ولى به يقين نرسيده باشد. نظر ديگر اين است كه شوراى نگهبان بايد يقين به موافق بودن آنها پيدا كند و صرف عدم يقين به مخالفت آنها كافى نيست. نظر سوم اين است: حال كه دليلى بر مخالفت آنها وجود ندارد و احياناً شبههاى هم هست، صرف اعتراف آنها به التزام به اين اصل از قانون اساسى كافى است. البته اين اعتراف اعتقاد قلبى يا عملى به ولايت فقيه به وجود نمىآورد و غرض هم اين نيست، بلكه اين عمل مىتواند مشكل پيش آمده در قانون انتخابات را حل نمايد و ثمره آن در صورت تخلف عملى شخص مزبور ظاهر مىگردد، چرا كه با شخص خاصى - در صورت سپردن چنان تعهدى - مىتوان برخورد قانونى كرد. تصور اين كه اين عمل توهين است، تلقى صحيحى نيست.
کد سوال : 40072
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا الان انقلاب پويائى اوليه خود را ندارد و يا افرادى مثل شهيد مطهرىكمتر داريم؟
پاسخ : اصولا انقلاب يك پديده نادر در صحنه حيات اجتماعى انسانهاست و به همين دليل زمينههايى كه منجر به انقلاب مىشود نيز زمينههاى ويژه و مخصوصى است. اگر بنا بود هميشه آن روحيات باقى باشند هميشه انقلاب و دگرگونى ايجاد مىشد. از اين رو انتظار وجود روحيه كامل انقلابى پس از گذشت دورانى پس از هر انقلاب انتظارى آرمانى است گرچه ارزش بسيارى دارد و همواره بايد جنبههاى مثبت اين روحيه را در جامعه ترويج و تقويت نمود. شخصيتهاى تاريخى و متفكران وانديشمندان بزرگ نيز اين چنين هستند و به ندرت پا به عرصه وجود مىگذارند.
کد سوال : 40073
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا امروز كه 11 جمادى الاولى 1422 مىباشد واقعا از هجرت پيامبر 1422 سالو دو ماه و يازده روز مىگذرد؟
پاسخ : ر دوره جاهليت، ماه محرم اول سال بود و سال جاهليت عام الفيل بود. در دوره بعثت پيامبر اكرم(ص) مسلمانان «رفتن به خانه ارقم» را مبدأ تاريخ خود قرار دادند و رويدادها را با آن محاسبه مىكردند به عنوان مثال مىگفتند: فلان كس پس از رفتن به خانه ارقم اسلام آورد. پس از آنكه دولت اسلامى تشكيل گرفت مسلمانان هجرت پيامبر را به عنوان مبدأ تاريخ خود قرار دادند. در اينكه چه كسى براى اولين بار به اين فكر افتاد و مبدئى براى تاريخ و تحولات اختراع كرد، اختلاف نظر هست. برخى معتقدند كه خليفه دوم عمربن خطاب صحابه را جمع كرد و گفت براى مردمى تاريخى قرار دهيد. پيشنهادهاى گوناگونى داده شد و هيچ كدام قبول نشد حضرت على(ع) پيشنهاد كرد كه هجرت را مبدأ تاريخ قرار دهند عمربن خطاب اين پيشنهاد راپذيرفت و دستور داد از آن پس هجرت را مبدأ تاريخ قرار دهند. برخى را عقيده بر اين است كه خود حضرت محمد(ص) هجرت را مبدأ تاريخ قرار داد و در نامهها تاريخ را از هجرت محاسبه مىكرد و از همان آغاز ورود به مدينه اين را رد كردند. با ملاحظه مجموع روايات و نظريات مىتوان گفت: در زمان حيات رسول خدا(ص) هجرت آن حضرت مبدأ تاريخ مسلمانان بود ولى پس از وفات پيامبر از اهميت آن كاسته شد و يا بفراموشى سپرده شد و پس از آن دوباره به پيشنهاد على(ع) و دستور خليفه دوم بطور رسمى مبدأ تاريخ اسلام شد. آنچه كه بايد به آن توجه بيشترى شود اين است كه مبدأ سال بايد ماه ربيع الاول قرار مىگرفت ولى متأسفانه به جاى ربيعالاول ماه محرم را مبدأ سال قرار دادند و نتيجه اين كار اين شد كه دو ماه بر سال هجرى افزوده شد و به سخن ديگر مبدأ سال از ربيع الاول دو ماه جلوتر برده شد. البته كسانى هم بودهاند كه تاريخ هجرى قمرى را از ماه محرم سال بعد محاسبه كردهاند و از ده ماه صرف نظر كردندهاند به عنوان مثال جنگ احزاب كه برابر نظر مشهور در سال پنجم هجرى قمرى روى داده برابر نظر دوم در سال چهارم هجرى قمرى روى داده است. با توجه به آنچه گذشت بايد در جواب اين سؤال كه «آيا امروز كه 11 جمادى الاولى 1422 مىباشد واقعاً از هجرت پيامبر 1422 سال و دو ماه و يازده روز مىگذرد؟» گفت: دو ماه را از اين كم كن چون دو ماه بر سال قمرى افزوده شده و مشهور بين همه همين است. (براى آگاهى بيشتر نسبت به مبدأ تاريخ اسلام به كتاب «الصحيح من سيرة النبى» و «سيرة رسول خدا» مراجعه شود)