• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 40114
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : نسبت به چه كسانى بايد صله رحم انجام داد؟
پاسخ : ميزان كمى و كيفى ثابت و مشخصى ندارد، بلكه عرفى است و تابع شرايط و گاه با يك سلام؛ تلفن، مكاتبه، ارسال هدايا و... امكان‏پذير است.
کد سوال : 40115
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : اگر غسل‏هاى ديگرى غير از جنابت برگردن كسى باشد آيا مى‏تواند همه را بايك نيت انجام دهد؟
پاسخ : مى‏تواند همه آنها را نيت كند و يك غسل انجام دهد.
کد سوال : 40116
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : از خانواده‏اى بى‏بضاعت هستم. آيا خمس به ما تعلق مى‏گيرد؟ تكليف نماز وروزه ما چگونه است؟
پاسخ : اگر پس‏اندازى نداشته باشيد خمس تعلق نمى‏گيرد و نيز اگر يقين به تعلق خمس به لباس و اشيايى كه در اختيار شما است نداريد تصرف در آنها براى شما جايز است.
کد سوال : 40117
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : تخيلات شهوانى هنگام خواب چه حكمى دارد؟
پاسخ : مؤمن بايد فكرش هم از آلوده شدن به گناه مصون باشد؛ يعنى، فكر گناه هم نكند؛ چون نوع گناهان ابتدا در مرحله فكر و ذهن است و بعد آرام آرام در اثر القاآت شيطانى، جامه عمل به خود مى‏پوشد. اما تخيلات شهوانى اگر موجب برانگيختن شهوت گردد به احتياط واجب حرام است و بايد ذهن را از آن خالى كرد، زيرا چنين تفكرات، اولين دروازه ورود شيطان در نفس است. بنابراين هر وقت فكر گناه هم به ذهن انسان مؤمن خطور كرد، بايد توجه به خدا پيدا كند. گفتن بعضى از اذكار - مخصوصاً ذكر «لاحول ولا قوة الا باللَّه العلى العظيم» - و ذكر صلوات توصيه شده است.
کد سوال : 40118
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : ترانسندنتاليزم چه مى‏گويد؟
پاسخ : رانسندنتاليزم (Transcendentalism تعالى‏گروى) يا فلسفه ترانسندنتال (Transcendental Philosophy) به چند معنا اطلاق شده است: 1- فلسفه‏اى كه «حقيقت فرجامين» (Ultimate Reality) را شناخت‏ناپذير مى‏انگارد. 2- هر فلسفه‏اى كه معتقد است اصول و مبانى واقعيت از طريق مطالعه فرايند فكر و انديشه قابل انكشاف است. 3- فلسفه‏اى كه شهود و امور روحانى را بر حيات مقدم مى‏انگارد. اين تفكر در آمريكا از سوى «امرسون» (#merson) (1795 - 1805) شكل گرفت. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- تاريخ فلسفه‏كاپتون 2-
کد سوال : 40119
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا=در=سكرات=موت=فرقى=بين=كودكان=و=غير=كودكان وجوددارد=و=بى=هوشى=وهوشمندى=چه=تاثيرى=در=آن=دارد؟
پاسخ : ظاهرا سكرات موت اقسامى دارد: برخى متناسب با كنش‏هاى انسان در دنياست و برخى مربوط به طبيعت خروج از اين عالم و ورود به نشئه آخرت است و در اين باره فرقى بين مكلف و غير مكلف نيست. از طرف ديگر بى‏هوشى يا هوشمندى چندان تأثيرى در سكرات موت ندارد. زيرا هوش و بى‏هوشى مربوط به اعداد ادركات مرتبط با كاركرد تن مى‏باشد. در حالى كه سكرات موت از ادراكات مختص روح است كه وابستگى به كاركرد بدن ندارد.
کد سوال : 40120
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : درباره مذاهب اسلامى و عقايد هر يك، كتابى معرفى كنيد.
پاسخ : به كتاب چهارجلدى فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى، آيت اللَّه سبحانى مراجعه فرماييد.
کد سوال : 40121
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا در كشورمان عدالت على(ع) درباره كارگزاران متخلف اجرا نمى‏شود؟
پاسخ : با توجه به شريعت مقدس اسلام و اجراى احكام كيفرى و نيز سيره عدالت جويانه و برخورد قاطع حضرت امام على(ع) كه كوچكترين اغماض از تخلف كارگزارانش نمى‏كرد چرا در جمهورى اسلامى، براى پاسخ به اين سؤال ابتدا سيره حكومت حضرت على(ع) را در برخورد با كارگزارانش به صورت مختصر مرور مى‏نماييم و سپس نحوه برخورد با كارگزاران جمهورى اسلامى را بررسى مى‏نماييم. الف - بررسى سيره حكومتى حضرت على(ع) در برخورد با كارگزارانش: يكى از بزرگترين اهداف پذيرش حكومت توسط امام(ع) مبارزه با ظلم، فساد و طغيان، تبعيض و بى عدالتى و احقاق حقوق مردم و حاكميت اسلام اصيل و ايجاد اصلاحات همه جانبه، عميق و گسترده و كار ساز و فراگير در جامعه اسلامى بود و بدون ترديد شرط اساسى براى هر گونه تحول و اصلاح، به كارگيرى كارگزاران شايسته و مديران لايق و خردمند و با كفايت و مسئولان دردمند و دلسورز و استفاده از نيروهاى توانا و متخصص و دانا و با تقوا و زجر كشيده و رنج كشيده مى‏باشد بر اين اساس امام(ع) در ابتداى حكومت كارگزاران دوره عثمان را بر كنار و عزل مى‏نمايد. سياست‏هايى كه امام على(ع) براى اداره جامعه بر مى‏گزيند و به شدّت بر آنها تأكيد دارند عبارتند از: 1- صداقت در سياست، 2- حق محورى، 3- قانون‏گرايى، 4- انضباط ادارى، 5- گزينش كارگزاران صالح و توانا، 6- تأمين نيازهاى اقتصادى كارگزاران صالح. امام(ع) معتقد بودند براى پيش‏گيرى از فساد ادارى بايد كارگزاران دولت از حقوق كافى براى تأمين زندگى برخوردار باشند تا زمينه اصلاح آنان فراهم گردد و نياز به اخذ اموال عمومى و بهانه‏اى براى فساد و خيانت نداشته باشند. (عهدنامه مالك اشتر) 7- توجه به نيروهاى مسلّح، 8- تشكيلات بازرسى بر عملكرد كارگزاران. امام(ع) مراقبت از كارمندان نظام اسلامى را از طريق تشكيلات اطلاعاتى و مأموران مخفى ضرورى مى‏دانست تا مبادا در انجام وظايف كوتاهى كنند و يا با تكيه بر مسند قدرت به حقوق مردم تجاوز نمايند. 9- ممنوعيت هديه و رشوه، 10- قاطعيت توأم با مدارا. در نظام علوى كارگزاران حكومت بايد در عين قاطعيت، از رفق و مدارا برخوردار باشند از ديدگاه امام(ع) خشونت مطلق، آفت مديريت است چنانچه نرمش بى حساب هم براى اداره امور مردم مورد نياز است و مديريتى موفق است كه بتواند ميان نرمش و قاطعيت را با هم جمع كند. بررسى بخشنامه‏ها و نامه‏هاى امام(ع) به كارگزاران متخلف مانند اشعث بن قيس، زياد بن ابيه، عبيدالله بن عباس و... نشان دهنده سياست تشويق و تنبيه ادارى كارگزاران مى‏باشد. نيكوكاران تشويق مى‏شدند و خيانتكاران پس از اثبات جرم بر كنار و مجازات مى‏شود و حضرت در تمام اين موارد از رعايت عدل و انصاف و در نظر گرفتن مصالح جامعه اسلامى عدول نمى‏كردند. در بين كارگزاران حضرت على(ع) مواردى يافت كه هر چند با معيارهاى آنحضرت در انتخاب كارگزارانشان سازگارى چندانى نداشتند اما آنحضرت به دلائلى آنها را به مسئوليتهاى ادارى مى‏گماردند: 1- اشعث بن قيس از طرف عثمان فرماندار آذربايجان بود و اميرالمؤمنين (ع) نيز مدتى وى را در سمت خود باقى گذاشتند البته هشدارهاى لازم را مى‏دادند. 2- امام على (ع) پس از رسيدن به خلافت، خواستند شريح قاضى را از كار قضاوت معزول كنند ولى مردم كوفه درخواست كردند او را به حال خود در كارش باقى‏دارد و حضرت با شرايطى اين درخواست را پذيرفتند. 3- زياد بن ابيه در زمان حكومت آنحضرت فرماندار بصره بود و حضرت به برخى از اقدامات او هشدار داده و او را از عواقب خيانت در بيت المال مى‏ترساند. به طور كلى حضرت على(ع) براى حسن جريان امور و رسيدن به اهداف حكومتى خود همواره در صدد بودند تا از بروز خطا و انحراف جلوگيرى كنند و خطاهايى را كه احتمالاً پيش مى‏آيد اصلاح نمايند مثلاً در مورد خطاها و انحراف‏هايى كه پيش مى‏آمده و نياز به اصلاح دارد مى‏توان به مكاتبه‏هاى آن حضرت با ابن عباس استناد كرد. حضرت بعد از دست‏اندازى ابن عباس به بيت‏المال، او را شديداً توبيخ مى‏نمايند، و مى‏فرمايند: «تقواى الهى پيشه كن و اموال اين قوم را به آنان بر گردان...» (نهج‏البلاغه ترجمه فيض الاسلام، ص 957 نامه شماره 41) در تاريخ آمده است كه بر اثر اين جريان ابن عباس توبه كرد و حضرت(ع) در نامه ديگرى رضايت خود را از اين كار ابن عباس ابراز نمود. روزى مالك اشتر به امام على (ع) اعتراض كرد كه چرا فرزندان عباس را به كار گمارده است، امام (ع) ضمن ارائه دلايل منطقى خود، فرمودند: «هم اكنون اگر افرادى لايق‏تر از آنان سراغ دارى معرفى كن تا آن‏ها را به كار گمارم و به حكومت ايالت‏ها منصوب كنم» (شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 15، ص 98 - 99) با بررسى اين حوادث اين نتيجه بدست مى‏آيد كه هر چند آن حضرت كوشيدند با تمام قدرت جلوى مفاسد ادارى و خطا و اشتباه كارگزاران خود را بگيرد ولى در مواردى پيدا مى‏شد كه مردم از كارگزاران آن حضرت ناراضى و يا در مورد انتخاب آنان ابهام داشته باشند. ب - بررسى نحوه برخورد با كارگزاران متخلف در جمهورى اسلامى ايران: در نظام جمهورى اسلامى مسئولان و مديران به طور مستقيم و غير مستقيم پاسخ‏گوى مردم و نمايندگان آن‏ها شناخته شده‏اند، علاوه بر آن نهادهاى متعددى در قانون اساسى و ديگر قوانين پيش‏بينى شده است تا بر حسن جريان امور نظارت داشته و از تخلّفات و اشتباههاى احتمالى مديران و مسئولان جلوگيرى كنند و در صورتى كه حقى از مردم در جامعه اسلامى پايمال شود از آن‏ها بازخواست كرده و پاسخ بخواهند و در صورت احراز تخلف افراد خاطى را مجازات كنند. و در مقام عمل هم ما شاهد مى‏باشيم كه نظام جمهورى اسلامى ايران على رغم مشكلات و نارسائى‏هايى كه دارد تا به حال تعداد زيادى از متخلفين شاغل را از كار بر كنار نموده و عده‏اى را به زندانهاى طويل المدت محكومت نموده و كسانى را مورد تعزير و تنبيه بدنى و يا پرداخت غرامت و استرداد اموال دولتى و برخى‏ها را اعدام نموده است. در اين كشور اسلامى طبق اخبار رسمى رسانه‏هاى گروهى تعداد زيادى از كارگزاران متخلف رسوا شده يا به جريمه‏هاى نقدى و جبران حيف و ميل‏ها ملزم شدند. رئيس جمهور متخلف عزل گرديده و بعضى نمايندگان متخلف زندانى شدند و گروهى از منقب و مقام خود عزل گرديدند. اما در مورد اغماض و رأفت اسلامى يا وجود برخى تخلّفات در سطح كارگزاران نكاتى قابل ذكر مى‏باشند: 1- آنچه كه براى يك نظام اسلامى لازم مى‏باشد عزم مسئولين نظام به برخورد با متخلفين مى‏باشد و در نظام ج. ا. ا هم مسئولين امر در عمل نيز با كمك تمام دستگاههاى نظارتى اطلاعاتى، قضائى و... اين عزم خود را نشان داده‏اند. 2- همچنانكه در سيره حضرت على(ع) مشاهده نموديم در برخوردها هميشه بايد قاطعيت توأم با مدارا در نظر گرفته شود در مقابل خيانتكار شديد بود و خطاكار را با نرمى اصلاح كرد. در نظام ج. ا. ا هم نمى‏شود بمجرد هر خطايى و اشتباهى كارگزاران را بر كنار كرد بايد كارگزار خيانتكار را بر كنار كرد اما آنكه شخص با صلاحيت و متعهد و متخصص مى‏باشد، تذكّر داد و اصلاح نمود. 3- رعايت عدل و انصاف حتى در مورد كارگزاران، بايد ميزان خدمت و سابقه عملكرد او را با خطايى كه مرتكب شده در نظر گرفت. 4- رعايت مصلحت جامعه و استفاده از كارگزاران متخصص و متعهد نيازمند حفظ روحيه كارگزاران و اطمينان آنان از آينده شغلى خود مى‏باشد. (تأمين امنيت شغلى كارگزاران) 5- عفو و رأفت اسلامى از موارد مسلّم احكام اسلامى مى‏باشد كه هم در منابع اسلامى و هم در سيره معصومين شاهد آن مى‏باشيم و در قانون اساسى اصل 110 هم اين حق از وظايف و اختيارات رهبرى مى‏باشد حق اعطاء عفو موجب مى‏شود كه محكوم در جريان تحمل مجازات دگرگون گردد و بسوى تهذيب اخلاق گرايش پيدا كند و در صدد جبران اشتباهات خود بر آيد. عفو و رأفت اسلامى دريچه‏اى است جهت بازسازى محكوم بنابراين همانطور كه رهبر جامعه اسلامى هر كجا مصلحت ببيند مى‏تواند محكوميت عادى را عفو نمايد در مورد كارگزاران هم بنا بر اقتضاى مصلحت جامعه اسلامى عفو و رأفت اسلامى جارى مى‏شود اما در مورد اينكه عدالت حضرت على(ع) پياده مى‏شود بايد عرض كرد كه همچنانكه مسئولين نظام بارها اعلام نموده‏اند ما تا تحقق حكومت اسلامى و ايجاد عدالت اجتماعى كامل فاصله زيادى داريم ولى سعى مسئولين و حكومت بر پا داشتن و اجراى احكام اسلامى و حركت به سوى تحقق حكومت اسلامى و عدالت اجتماعى مى‏باشد و اگر در اين زمينه كاستى‏هايى ديده شود هم مسئولند كه اقدامات لازم را به جاى آورند مردم نيز بايد از تذكرات و راهنمايى‏هاى مفيد و خيرخواهانه دريغ نكنند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- كتاب سيماى كارگزاران حضرت على (ع)على اكبر ذاكرى 2- كتاب امام خمينى و حكومت اسلامى، ج 6، ص 243 3- فصلنامه حكومت اسلامى شماره 17، ص 253
کد سوال : 40122
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا غيبت فرد غيربالغ جايز است؟
پاسخ : غيبت مسلمان بالغ جايز نيست و نيز غيبت كردن از كودك مميز كه اگر بشنود ناراحت مى‏شود به نظر بسيارى از مراجع جايز نيست.
کد سوال : 40123
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا نفرين و لعنت كردن براى افراد فاسدى كه اميد براى اصلاح آنها نيست‏جايز است؟
پاسخ : الف) از روايت فهميده مى‏شود كه لعنت بر چهار قسم است؛ لعنت حرام، مكروه، جايز و مستحب. لعنت حرام: لعنت مؤمن و كسى كه مستحق لعنت نيست حرام مى‏باشد. رسول خدا(ص) فرمودند: «هرگاه لعنت از دهان لعنت‏گر خارج شود نگاه مى‏كند، اگر راهى به سوى آن چيزى كه متوجه آن شده است يافت به طرفش مى‏رود وگرنه به طرف كسى كه از دهانش خارج شده است برمى‏گردد». امام باقر(ع) فرمودند:« از لعنت كردن مؤمن بپرهيزيد كه به خودتان برمى‏گردد». حتى شخصى كسى را كه پيامبر او حد مى‏زد لعنت كرد حضرت فرمودند لعنتش مكن او خدا و رسولش را دوست دارد (گرچه گنهكار است). لعنت مكروه: لعنت حيوانات است كه انسان حيوانى را لعن كند. لعنت جايز: لعنت كافرين (احزاب، آيه 64)، لعنت ظالمين و كسانى كه به خداوند دروغ مى‏بندند (هود، آيه 18)، لعنت مردان زن‏نما و زنان مردنما، بدعت‏آورندگان در دين، قصاص كسى كه جرم مرتكب نشده است، كسى كه پدر و مادر خويش را لعن كند، رشوه دهنده و رشوه‏ستان و واسطه ميان آن دو، كسى كه بين مرد و زنى سعايت كند تاميان آنها جدايى افكند، كسى كه ميان مؤمنان سخن‏چينى كند، كسى كه تقدير خدا را دروغ بداند، رباخوار و ربادهنده و گواهان بر ربا، كسى كه احترام مسجد را نگه ندارد، زن آوازه‏خوان و....، (ترجمه ميزان‏الحكمه، ج 11، ص 5324). لعنت مستحب: لعنت به كسانى كه خدا و رسولش را اذيت كنند (احزاب، آيه 57)، كسانى كه به زنان پاك دامن و مؤمن تهمت زنا مى‏زنند (نور، آيه 23 - هود، آيه 60 و 99 - قصص، آيه 42)، كسانى كه دشمن دين و اهل‏بيت پيامبر هستند كه در اين مسأله دو روايت در وسائل‏الشيعه، ج 4، كتاب الصلاة، ابواب التعقيب ذكر گشته است. ب ) راه‏هاى مختلفى مى‏تواند داشته باشد، از جمله علم به سوابق افراد.