• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 54354
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : چرا با اين كه دين اسلام ، آسان است، در برخي با محدوديت هايي مواجه است، مثلاً در مسافرت نماز شكسته مي شود و ذكر و ياد خدا به شكل خاص مي باشد؟
پاسخ : دين اسلام، هم در فهم معارف آن و هم در احكام و دستورهاي ديني آسان است و اين مسئله رامي توان از راه مقايسه بين احكام و معارف دين اسلام و ادياني كه پيش از آن بوده اند، مانند يهوديت و مسيحيت به خوبي دست آورد.اما مثال هايي كه در سؤال بيان شده، يكي از معيارهاي آن در آيات و روايات همين آسان بودن و سهل گرفتن است.خداوند مي فرمايد: "... و من كان مريضاً أو علي سفر فحدّة من أيام اخر يريد الله بكم اليسر و لا يريدكم العسر"؛ (1) اگر مريض بوديد يا در سفر، پس در روزهاي ديگر (روزه بگيريد) خداوند بر شما آساني را اراده كرده، نه سختي را".همان گونه از اين آيه آشكار است، حكم نگرفتن روزه در سفر به جهت آسان گرفتن است.معلوم است كه انسان در سفر با مشقت هايي رو به رو است، حتي امروزه كه وسايل سفر راحت و آسان شده است، در هر حال، انسان به جهت مشغله كاري، ترك وطن و محل آسايش (خانه) نموده و بار سفرمي بندد. اين مسئله انسان را با دغدغه هاي خاص روحي و فكري و حتي جسمي رو به رو مي كند. حكم شكسته بودن نماز و نگرفتن روزه به همين خاطر بيان شده يا حداقل يكي از حكمت هاي آن، سهل و آسان گرفتن است. اما در مورد ذكر و ياد خدا كه به شكل خاص معيّن شده ، مي تواند حكمت هاي مختلفي وجود داشته باشد، مانند وحدت و يكدلي تمام مسلمانان در راه عبادت خداوند؛ حفظ عبادات خاص مانند نماز و روزه به جهت اهميت آنها پس از گذشت بيش از هزار سال و براي هميشه در آينده؛ معاني و اهداف بلند و عميقي كه در عبادات، وجود دارد؛ آثار و بركات خاص كه از طريق عبادات حاصل مي شود؛ آزمودن بندگي و تعبد انسان در مقابل فرمان هاي پروردگار.اگر چه انسان مي تواند غير از طريق نماز و روزه يا در غير ساعات خاص و ركعات نماز نيز به ذكر و ياد خدا بپردازد. وجود عبادات خاص و تعيين شده، مانع ذكر و ياد خدا در ايام، و ساعات و حالات ديگر نيست، بلكه مي تواند آنها را تقويت كرده و در برقراري ارتباط انسان با خداوند در ساعات و حالات ديگر مانند به جاي آوردن نوافل مؤثر باشد.پي نوشت ها : 1 - بقره (2) آيه 185.
کد سوال : 54355
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : چرا شيعيان بر مهر سجده مي كنند و آن را در آخر نماز مي بوسند؟ مگر مهر به عنوان يك بت است؟ چرا روي زمين معمولي يا روي چيز ديگر سجده نمي كنيم؟
پاسخ : علت اين مطلب رواياتي است كه وارد شده است.امام صادق (ع) فرمود: "لا تسجد الا علي الارض أو ما أنبتته الأرض القطن و الكتّان؛ سجده نكن مگر بر زمين يا بر آنچه از زمين مي رويد مگر پنبه و كتان".(1)زراره از امام باقر (ع) سؤال كرد كه آيا مي توان بر قير سجده كرد؟ حضرت فرمود: "نه و بر لباس و پشم و ميوه هاي خوردني و معدني ها و بر اجزاي حيوان و بر پر پرندگان نيز سجده كردن جائز نيست".(2)رافع بن ابي رافع از پيامبر (ص) نقل مي كند كه حضرت فرمود: "نمازتان كامل و صحيح نمي شود مگر اين كه در سجده پيشاني را بر زمين بنهيد".(3)شيخ طوسي نقل مي كند: اجماع فقهاي شيعه سجده كردن بر زمين است. احتياط نيز همين است كه بر زمين سجده شود، ولي اهل سنت سجده بر پنبه و كتان و مو و پشم را اجازه مي دهند، ولي نظر آنان بر خلاف احتياط و مخالف رواياتي است كه از طريق اهل بيت و از پيامبر وارد شده است.از اين رو شيعه براساس روايات و احتياط، سجده بر خاك و سنگ و آنچه از زمين مي رويد مانند چوب و برگ را جائز مي داند و سجده بر معادن و پوشيدني ها و خوردني ها را كه زمين بر آنها صدق نمي كند جائز نمي داند اما اهل سنت سجده بر فرش و هر چيز ديگر را جائز مي دانند. البته بعضي از آنان مي گويند اگر انسان روي زمين نماز مي خواند، بايد بر زمين سجده كند و اگر بر فرش ايستاده، بر همان سجده كند.آنان فرش و قالي و موكت را زمين مي دانند، ولي نمي توان پذيرفت قالي و موكت زمين است، ثانياً سجده بر غير زمين خلاف احتياط است، همان طور كه شيخ طوسي بيان فرمود.البته در كتاب هاي روايي اهل سنت نيز رواياتي دربارة سجده بر خاك وارد شده است.از جمله:ام سلمه از پيامبر (ص) نقل مي كند كه خطاب به شخصي فرمود : "يا أفلح! ترّب وجهك ؛ (4) اي افلح! صورتت را به خاك بمال".باز از ام سلمه نقل شده كه پيامبر فرمود: "يا رباح! ترّب وجهك".(5)از سلمان نيز نقل شده: "تمسّحوا بالأرض فانها بكم برّه؛(6) پيشاني خود را به زمين مماسّ كن، چون زمين مانند مادر تو است و تو را دوست دارد".بنابراين شيعه طبق عقيدة خود بر خاك سجده مي كند و مهر نماز نيز قطعه اي از خاك است. بوسيدن مهر وجهي ندارد و دليلي بر استحباب آن نداريم. برخي از افراد كه اين كار را مي كنند، بي دليل است، البته شايد اگر مهر از تربت امام حسين (ع) باشد، به خاطر احترام به خاك قبر امام (ع) مي بوسند . شيعه هيچ گاه مهر را عبادت نمي كند و آن را خدا نمي داند تا تهمت بت پرستي بر آنان زده شود. شيعه خدا را عبادت مي كند و براي خضوع و خشوع بالاترين عضو بدن را بر خاك مي نهد و خدا را عبادت مي كند. و در حال سجده عظمت خدا را ياد مي كند و مي گويد: "سبحان الله، سبحان ربي الاعلي و بحمده". بنابراين سجده بر خاك عين عبوديت پروردگار است و هيچ گونه بت پرستي يا خاك پرستي نيست. اگر چنين باشد، آنان كه بر فرش يا بر چيز ديگر سجده مي كنند، نيز بايد مشرك و بت پرست باشند، در حالي كه چنين نيست.پي نوشت ها : 1 - شيخ طوسي، الخلاف، مسئلة 112 و 113.2 - همان.3 - همان.4 - كنزالعمال، ج7، ص460، حديث هاي 19776 و 19777 و 19778.5 - همان.6 - همان.
کد سوال : 54356
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : تسبيحات حضرت زهرا (س) از كجا آمده و چرا به نام آن حضرت نامگذاري شده است؟(پ)
پاسخ : تسبيحات حضرت زهرا(س) كه عبارت از 34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحان الله است، مصداق "ذكر كثير" است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده كه فراوان خدا را ياد كنيد: "يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكراً كثيراً؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد! ياد كنيد خدا را، ياد فراوان".(1)زراره مي گويد: امام صادق(ع) فرمود: "تسبيحات فاطمة زهرا(س) مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده: "اذكروا الله ذكراً كثيراً".(2)امام باقر (ع) فرمود: "اگر چيزي بهتر از تسبيحات حضرت زهرا بود، پيامبر آن را به فاطمه مي آموخت".(3)امام صادق (ع) فرمود: "تسبيح زهرا (س) در هر روز بعد از هر نماز محبوب تر است نزد من از خواندن هزار ركعت نماز مستحبي ".(4)امام صادق (ع) فرمود : "هر كس هنگام خواب تسبيحات فاطمة زهرا (س) را بگويد، از جملة ذاكران خواهد بود.(5)پي نوشت ها : 1 - احزاب (33) اية 41.2 - وسائل الشيعه، ج4، باب 18 از ابواب تعقيب، ص 1022.3 - همان، ص 1024.4 - همان.5 - همان، ص 1026.
کد سوال : 54357
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : اگر هر كسي يا هر چيزي خالق و آفريننده اي دارد پس خالق خدا كيست؟(پ)
پاسخ : گاهى يك اشتباه يا مغالطه لفظى باعث مى شود كه مطلبى بسيار ساده به صورت يك سؤال يا اشكال مهم قلمداد شود. فلاسفه الهى و همه خداپرستان معتقدند كه هر معلولى، علت مى خواهد و هر پديده‏اى، پديد آورنده مى‏خواهد و هر آفريده‏اى، آفريدگار مى خواهد. از اين جمله‏ها به خوبى روشن است چيزى كه معلول، پديده و آفريده نباشد، از اين قانون خارج است و چون به عقيده خداپرستان خدا معلول و آفريده شده و پديده نيست، از اين قانون عمومى خارج است‏مادى‏ها يك لفظ را اشتباهاً يا از روى مغالطه عوض كرده‏اند، يعنى به جاى اين كه بگويند هر معلولى، علت مى خواهد، گفته‏اند هر موجودى، علت مى خواهد. نيز به جاى اين كه بگويند: هر آفريده و پديده‏ايد، آفريدگار و پديد آورنده مى خواهد، گفته‏اند، هر چيزى آفريدگار و پديد آورنده مى خواهد، سپس پرسيده‏اند كه پس آفريدگار و پديد آورنده و علت خدا چيست؟پاسخ اين اشكال آن است كه هر موجودى نياز به آفريدگار ندارد تا بگوييد خدا هم يكى از موجودات است، پس آفريدگار او كيست، بلكه هر آفريده‏اى آفريدگار مى خواهد و خدا آفريده نيست تا به حكم اين قانون آفريدگار بخواهد.پاسخ سؤال را به بيان ساده‏تر مى توان بيان كرد:اگر كسى سؤالات ذيل را از شما بپرسد، چه پاسخى به آن مى دهيد:رطوبت هر چيز از آب است، رطوبت آب از چيست و از كجا است؟چربى همه غذاها از روغن است، چربى روغن از چه و از كجا است؟شورى همه چيز از نمك است، شورى نمك از چيست؟وقتى به اتاق كار خود يا منزل مسكونى خود نگاه مى كنيد و مى ينيد روشن است، از خود مى پرسيد آيا روشنايى از خود اتاق است؟ فوراً به خود پاسخ منفى مى دهيد، زيرا اگر روشنى اتاق از خود مى جوشيد، نبايد هيچ وقت تاريك بشود، در حالى كه پاره‏اى از اوقات تاريك و گاهى روشن است. پس روشنى آن از جاى ديگر است. به اين نتيجه مى رسيم كه روشنى اتاق و خانه ما در اثر ذرات يا امواج نور است كه به آن تابيده است. آن گاه از خود سؤال مى كنيم روشنى خود از كجا است؟ روشنى نور از خود آن است.نيز به سؤال‏هاى قبلى پاسخ مى دهيم كه رطوبت آب، چربى روغن و شورى نمك از چيز ديگرى نيست.اين خاصيت طبيعى و ذاتى آن‏ها است. آب ذاتاً مرطوب است. روغن ذاتاً چرب است و نمك ذاتاً شور است. نيز نور ذاتاً روشن است. در هيچ نقطه جهان نمى توانيم نورى پيدا كنيم كه تاريك باشد و چيز ديگر آن را روشن كرده باشد. ذرات نور هر جا باشند، روشن اند و روشنى جز علت آن‏ها است.روشنايى ذرات نور عارتى نيست. ممكن است ذرات نور از بين برود، ولى ممكن نيست موجود باشند، ولى تاريك! بنابراين اگر كسى بگويد روشنايى هر محوطه‏اى از جهان، معلول نور است، پس روشنايى خود نور از كجا است، فوراً مى گوييم روشنايى نور جزء ذات آن است.هم چنين هنگامى كه سؤال شود هستى هر موجودى از خدا است، پس هستى خدا از كيست، پاسخ مى دهيم هستى خدا ذاتى او و از خود او است و از جاى ديگر نيست، مانند اين كه بپرسيم اصل وجود و هستى از چه چيزى به وجود آمده است؟ معلوم است كه اصل وجود و هستى از چيزى به وجود نمى آيد، چون ديگرغير از وجود، عدم و نيستى است و وجود و هستى از عدم و نيستى به وجود نمى آيد.البته منظور از ذاتى بودن رطوبت براى آب، شورى براى نمك، چربى براى روغن و... هرگز اين نيست كه مثلاً رطوبت آب چون ذاتى آن است، پس آفريدگارى ندارد، بلكه منظور اين است كه آفريدگار جهان، آب را طبعاً و ذاتاً مرطوب آفريده است، به طورى كه هرگز نمى توان رطوبت را از آب جدا كرد. اين مثال‏ها براى نزديك كردن مطلب به ذهن زده مى شود وگرنه بين اين مثال‏ها و موضوع مورد بحث، تفاوت زيادى است، زيرا وقتى مى گوييم وجود همه چيز از خدا است و وجود خدا از او است، يعنى آفريده كسى نيست و وجود و هستى، ذاتى او است.اما وقتى مى گوييم روشنايى همه چيز از نور است و روشنايى نور از خود او است، معنايش اين نيست كه نور آفريدگارى ندارد، بلكه معنايش اين است كه آفريدگار جهان نور را اين طور آفريده است كه روشنايى جزء ذات او باشد.
کد سوال : 54358
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : قرآن به چه معناست؟
پاسخ : درباره لفط «قرآن» چند معنا گفته شده است :1. قرآن بر وزن «غفران» مصدر و از ماده (قرأ) گرفته شده؛ به معناي خواندن است .2. قرآن مصدر و از (قرٌء= قري) گرفته شده و به معناي جمع کردن است. بدين جهت که قرآن، ثمرات و نتايج کتب آسماني پيشين را در خود جمع دارد و يا به اين دليل که سوره ها و آيات، اوامر، نواهي، قصص و ... در آن جمع شده است.3. قرآن، از ماده قرن مشتق شده و به معناي ضميمه کردن چيزي به چيز ديگر است و چون آيات و سور آن به يک ديگر نزديک و مقرون به گونه اي خاص به هم مرتبطند، به آن قرآن ميگويند.4. قرآن مشتق از (قرائن) و قرائن جمع قرينه است؛ چرا که آيات قرآن بعضي قرينه و مويد بعضي ديگر است و بعضي، برخي ديگر را تفسير و تصديق ميکند و به هم شباهت دارد.
کد سوال : 54359
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : از ميان صفات قرآن، مشهورترين آنها در خود قرآن کدام است؟
پاسخ : عبارتند از: احسن الحديث، بشير، بصائر، بلاغ، بيان، حکيم، مبارک، ذي الذکر، شفاء، عربي، عزيز، الحکيم، العظيم، کريم، مبين، المجيد، قيم، متشابه، مثاني، مجيد، نذير.
کد سوال : 54360
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : چرا قرآن به زبان عربي نازل شده است؟
پاسخ : 1- عرب زبان بودن خود پيامبر (صلّي الله عليه و آله) و مخاطبان اوليه قرآن.2- اگر قرآن به زباني ديگر نازل ميشد سوال ميشد با اين که مخاطبان نخستين آن عرب زبان بودند، چرا به عربي نازل نشد؟ چنانکه قرآن کريم مي فرمايد: اگر اين قرآن را به زبان عجمي ( غيرعربي) مي فرستاديم ميگفتند: چرا آياتش روشن و آشکار نيست؟3- آيا کتاب عجمي بر پيامبري که خودش عرب است نازل ميشود؟ بنابراين، طبيعت امر اقتضا ميکرد که قرآن به زبان عربي نازل شود. خود قرآن هم با توجه به اين نکته مي فرمايد: اگر آن قرآن را بر برخي از غير عرب زبانان نازل ميکرديم و پيامبر آن را بر ايشان مي خواند به آن ايمان نمي آوردند.بديهي است وقتي آيين و دين اسلام مي توانست موفق شود و در تمام جهان گسترش يابد که نخست در منطقه بعثت پيامبر که عرب زبان بودند پذيرفته شود و عربها به آن ايمان آوردند، آنگاه از سوي همين مومنان در تمام جهان منتشر شود. و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم هيچ رسولي را نفرستاديم مگر به زبان قوم خودش تا اين که خوب و روشن پيام را به آنها برساند.4- جامعيت زبان عربي از نظر قواعد و ادبيات و معاني.5- در روايات آمده است که زبان اهل بهشت نيز عربي است.
کد سوال : 54361
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : آثار و فوايد خواندن قرآن چيست؟
پاسخ : در ميان کلمات گهربار پيشوايان معصوم فوايد بسياري براي قرائت قرآن مي توان يافت که بخشي از آن چنين است:1. خداوند، به قرائت کننده قرآن، پاداشي بزرگ خواهد داد. پيامبر اکرم فرمود: هرکس براي رضاي خدا و آگاهي عميق در دين، قرآن بخواند، ثواب ملائکه و انبيا و رسولان را خواهد داشت. 2. بالارفتن مقام و درجه قاري در بهشت: « حفص مي گويد: از امام کاظم شنيدم که ميفرمود: درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است. به قاري گفته ميشود: بخوان و [ در مراتب بهشت] بالا برو. سپس مي خواند و مقامش بالا ميرود»3. آميخته شدن قرآن با گوشت و خون قاري: امام صادق(عليه السّلام) فرمود: « هرجوان مومني که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته خواهد شد.»4. صفاي دل: پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) فرمود: بدون شک اين دلها زنگار ميگيرد؛ همچنانکه آهن زنگ ميزند عرض شد: صيقل آن چيست؟ فرمود به قرائت قرآن. 5. استجابت دعا: امام باقر(عليه السّلام) فرمود: « دعا را هنگام چهار چيز غنيمت بشماريد: قرائت قرآن و ....»6. نوراني شدن خانه: پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) فرمود: «انه هايتان را با تلاوت قرآن نوراني کنيد ....»7. افزايش برکت خانه: امام صادق (عليه السّلام) از امير مومنان علي چنين نقل ميکند: « خانه اي که در آن قرآن تلاوت و يادي از خدا شود برکتش زياد شده ملائکه در آنجا حاضر مي شوند و شياطين را دور مي کنند ....»8. بهترين عبادت: پيامبر (صلّي الله عليه و آله) فرمود: «بهترين عبادت امت من، تلاوت قرآن است»9. بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاک شدن گناهان.10. تخفيف عذاب از پدر و مادر: امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد: « هرکس قرآن را تلاوت کند چشمانش روشنايي يابد و از پدر و مادرش عذاب کم مي شود هرچند کافر باشند.»11. باروري ايمان:12. روشنايي چشمان: پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) مي فرمايد: چشم درد داشتم به جبرئيل شکايت کردم گفت پيوسته به قرآن نگاه کن.
کد سوال : 54362
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : چگونه به قرآن احترام بگذاريم؟
پاسخ : احترام به قرآن از شروط تماس با قرآن و بهره برداري از معارف بلند آن است. در آيه 79 سوره واقعه مي خوانيم: ( لا يمسه الا المطهرون) و جز پاکان نمي توانند آن را مس کنند.آيه مذکور براساس تفسيرهاي مطرح شده، به شرط طهارت در مس ظاهري و استفاده معنوي از مفاهيم قرآن تفسير شده است . در روايتي از حضرت موسي بن جعفر (عليه السّلام) مي خوانيم: « قرآن را بدون وضو مس نکن، و نه در حال جنابت، و دست بر خط آن در اين حال مگذار و آن را به گردن ميفکن؛ چرا که خداوند متعال فرموده: جز پاکان آن را مس نمي کنند.»لزوم طهارت براي تماس ظاهري و معنوي با آياتي قرآن، خود بهترين دليل بر عظمت و وجوب تکريم آن است. در آياتي ديگري مانند آيه 204 اعراف درباره ضرورت ترک کارها و گوش فرادادن به قرآن مي خوانيم:« و اذا قري القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلکم ترحمون» هنگامي که قرآن خوانده مي شود گوش فرادهيد و خاموش باشيد تا مشمول رحمت خداوند شويد. اين آيه به همگان، عالم و جاهل، مرد و زن، کوچک و بزرگ دستور مي دهد در برابر قرآن احترام گذاشته به هنگام تلاوت آيات آن از سخن گفتن و پرداختن به کارهاي ديگر خودداري کنند تا مشمول رحمت پروردگار شوند و اين به علت عظمت قرآن است. پيامبر اسلام (لي الله عليه و آله) فرمودند : «القرآن افضل کل شيء دون الله فمن وقّر القرآن فقد وقر الله و من لم يوقر القرآن فقد استخف بحرمه الله»؛ قرآن برترين خير پس از خداي متعال است. هرکس قرآن را احترام کند، خدا را احترام گزارده و هرکس حرمت قرآن را نگه ندارد حرمت الهي را سبک شمرده است . روشن است که مطالب مذکور چگونه بودن را به ما مي آموزد؛ ولي عملا کساني که معرفتشان نسبت به قرآن بيشتر است و از انوار الهي آن بهره بيشتري برده اند نسبت به قرآن احترام فراوان تري قائلند؛ بنابراين، لازمه اداي حق قرآن، فهميدن مقام آن است و اين جز با تفکر در آيات آن و آگاهي از معارف الهي ميسور نخواهد بود .
کد سوال : 54363
موضوع : گنجینه قرآنی
پرسش : نويسندگان وحي چه کساني بودند؟ و چگونه آيات قرآن را مي نوشتند؟
پاسخ : براي نوشتن و ضبط قرآن، نويسندگاني بودند که هنگام نزول وحي يا حضور داشتند يا به فرمان پيامبر(صلّي الله عليه و آله) فراخوانده مي شدند که برخي از آنها عبارتند از: حضرت علي بن ابي طالب (عليه السّلام)، ابان بن سعد، خالد بن سعيد، ابي بن کعب، زيدبن ثالث، ثابت بن قيس، ارقم بين ابي الارقم، حنظله الاسيدي، علاء الحضرمي، جهيم ابن ابي الصلت، معيقب بن ابي فاطمه و شرحبيل بن حسنه و ... از احاديث مربوط به نگارش قرآن استفاده مي شود که قرآن بر روي چيزهاي مختلفي مثل: چوب، پوست، استخوانهاي شانه شتر و گوسفند، سنگهاي ظريف سفيد و کاغذ نوشته مي شده است.