کد سوال : 221
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : چگونه مىتوان رواياتى را كه براى اثبات تحريف قرآن، نقل شده، ناديده گرفت و يا توجيه كرد؟
پاسخ : عدهاى از محدثان شيعه و حشويه و جماعتى از محدثان اهل سنت درباره تحريف قرآن به اخبارى كه در كتابهاى معتبر شيعه و در صحاح نقل شده، استدلال كردهاند؛ اما به موجب دلايل و براهين متقن، هيچ كدام از آن اخبار بر تحريف قرآن دلالت نمىكند؛ زيرا:
1. بعضى از روايات كه آيهاى از قرآن همراه با عبارتى افزون بر اصل آن آيه آمده است، در صدد تفسير و بيان تفصيلى آن آيه است و دلالتى بر الحاق آن عبارت به آيه قرآنى ندارد. براى مثال امام صادقعليه السلام در تفسير آيه A}«وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا»{A؛ V}نساء (4)، آيه 135.{V فرموده است: H}«وَ إِنْ تَلْوُوا (الامر) أَوْ تُعْرِضُوا (عما امرتهم به)»{H كه جملات بين پرانتز آن، تفسير آيه
است، نه جزء آيه. و همين طور است عبارت «فى على» در آخر آيه A}«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ (فى على)»{A؛ در اين روايت نمىخواهد بگويد: آن كلمه جزء قرآن است؛ بلكه مىخواهد بگويد: آيه در حق آن حضرت نازل شده است. آنچه موجب اشتباه شده، اين است كه گاهى اين پرانتزها مشخص نشده است.
2. در رواياتى كه در مقام تفسير آيهاى است، ذكر و يا دعايى به آن اضافه مىشده تا مردم هنگام تلاوت، ادب آن آيه را رعايت بكنند؛ مانند روايتى كه در آن عبارت «كذلكاللَّه ربى» در آخر سورهى توحيد از زبان مبارك امام رضاعليه السلام نقل شده است.
3. اختلافاتى كه در باب نوع الفاظ آيات در روايات مشاهده مىشود، قرينه بر اين است كه مراد تفسير آيه به معنا است؛ مثل روايات مربوط به آيه A}«وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ»{A كه در بعضى «انتم ضعفاء» آمده و در برخى «انتم قليل» ذكر شده است.
4. گاهى در ميان برخى از روايات، تعارض و تنافى مشاهده مىشود كه براساس قاعده كلى «تساقط»، بايد آنها را به كنار نهاد؛ مانند روايات وارده از طرق خاصه و عامه در مورد اينكه آيهاى در قرآن براى حكم سنگسار بوده و افتاده است. در يكى آمده است: H}«اذا زنى الشيخ و الشيخه فارجموهما البتة فانهما قضيا الشهوة»{H و در ديگرى: H}«الشيخ و الشيخه اذا زنيا فارجموهما البتة...»{H
و در بعضى: H}«و بما قضيا من اللذة»{H و در برخى: A}«نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليِمٌ حَكِيمٌ»{A و در بعضى هم آخر آيه آمده است: A}«نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»{A.
افزون بر آنچه گذشت، اين روايات با حديث شريف «ثقلين» - كه استحكام سندى و دلالتى آن بر مصون ماندن قرآن، بر كسى پوشيده نيست تنافى دارند و از طرفى با مفاد رواياتى كه امر به عرضه آنها بر قرآن نموده و محوريت را قرآن معرفى مىكنند، سازگارى ندارندV}براى آگاهى بيشتر ر.ك:
الف. علامه طباطبايى، تفسير الميزان، ج 12 ص 150 192؛
ب. محمدهادى معرفت، مصونيت قرآن از تحريف، ترجمه محمد شهرابى ؛
ج. حسنزاده آملى، قرآن هرگز تحريف نشده است.{V.
به طور يقين اين روايات در دلالت بر تحريف عاجز و ناتوانند؛ زيرا - با قطع نظر از سند اين گونه روايات اينها نوعاً در صدد بيان شأن نزول و تطبيق و تفسير آياتاند؛ نه چيز ديگر.
کد سوال : 222
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : چگونه مىتوان قبول كرد تنها قرآن تحريف نشده است؛ اما كتابهاى آسمانى ديگر تحريف شدهاند؟
پاسخ : در اين باره گفتنى است، تورات و انجيلهاى چهارگانه، به اتفاق همه محقّقان مسيحى و ارباب كليسا سالها پس از حضرت مسيح، از سوى عدهاى به رشته تحرير درآمده است.
ميلر نويسنده كتاب تاريخ كليساى قديم مىگويد: «خداوند ما عيسى مسيح كلمه پاك خدا بود و در وى تمام خزاين علم و حكمت مخفى بود و لازم نبود كتابى نوشته به يادگار بگذارد»V}ص 67.{V.
جان بى ناس نويسنده كتاب تاريخ جامع اديان مىگويد: «اين نكته مسلم است كه عيسى خود تعاليم خود را تحرير نكرد. عموم مورخان متفقاند: بعد از مرگ او (عيسى) بعضى از شاگردان وى آن كلمات و اقوال را به رشته كتابت درآوردند. از ديدگاه آنان مجموع نوشتهها در اثر اعمال مسيحيان صدر اول، رنگهاى خاصى به خود گرفته و بعضى اقوال بر آن افزوده شده است كه به سهو و
غلط آنها را به عيسى منسوب دانستهاند. باز روى هم رفته همين مجموعه نوشتهها، نخستين منبع و تنها سرچشمه اطلاعاتى است كه نويسندگان انجيل متى و انجيل لوقا از آن اقتباس كردهاند. آنان بعداً از انجيل مرقس - كه قبلاً وجود داشته و در حدود سال 65 ميلادى كتابت شده است نيز استفاده كردهاند. انجيل يوحنا از همه متأخر است و در آخر آن قرن نگاشته شده و بيشتر از
منابع خصوصى ديگر كسب اطلاع كرده استV}ص 576.{V.
توماس ميشل كشيش كاتوليك مىنويسد: «مسيحيان معتقدند: خداوند كتابهاى مقدس را به وسيله مؤلفان بشرى نوشته است. هر يك از آنان در عصرى خاص مىزيسته و به رنگ زمان خود در آمده بودهاند. همچنين اين مؤلفان مانند ديگر انسانها با محدوديتهاى زبان و تنگناهاى علمى دست به گريبان بودهاند. اصولاً مسيحيان نمىگويند كه خدا كتابهاى مقدس را بر مؤلفان بشرى
املا كرده است؛ بلكه معتقدند او به ايشان براى بيان پيام الهى به شيوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبك نويسندگى ويژه، توفيق داده است. به عقيده همه مسيحيان، اصل پيام از خدا آمده و در نتيجه حق است؛ اما شكل پيام تنها به خدا مربوط نمىشود؛ بلكه به عامل بشرى نيز ارتباط مىيابد. اين عامل بشرى، نويسنده كتاب است كه مانند همه مردم محدود و در
معرض خطا است. گاهى اين نويسنده بشرى نظريات غلط يا اطلاعات اشتباهآميزى دارد كه اثر آن در متن كتاب باقى مىماند»V}توماس ميشل، كلام مسيحى، ترجمه حسين توفيقى، ص 27 26.{V
.
در صورتى كه قرآن معجزه نبى اكرم است و يكى از وجوه اعجاز آن، فصاحت و بلاغت آن است. معجزه امرى است خارق العاده كه ساير افراد بشر از آوردن نظير آن عاجزند و دليل و شاهد بر صدق ادعاى نبوت است و جاودانگى اين معجزه مىطلبد كه همچنان از تحريف به دور باشد. قرآن با بيان بسيار قاطع و صريح، تمام كسانى را كه منكرند يا شك و ترديد دارند؛ نه تنها دعوت به
مبارزه كرده بلكه تحريك و تشويق هم كرده است: «بگو اگر تمام جهانيان اجتماع كنند تا كتابى مانند قرآن بياورند، نمىتوانند؛ اگر چه نهايت همكارى را به خرج دهند»V}اسراء (17)، آيه 90.{V. و بالاتر از اين مىگويد: «اگر مىتوانيد ده سوره و يا حتى يك سوره و يك آيه مثل قرآن بياوريد»V}هود (11)، آيه 16 ؛ بقره (2)، آيه 21.{V. اما آن قدر فاصله بين كلام بشر و كلام وحى قرآن و اين
معجزه جاويد وجود دارد كه تا به امروز هيچ كس نتوانسته حتى آيهاى نظير قرآن بياورد. همين معجزه بودن قرآن و ناتوانى بشر در آوردن كلامى نظير آن، مانع از تغيير به معناى افزودن چيزى به آن شده است؛ چرا كه تفاوت قرآن با كلام بشرى آن قدر زياد است كه به آسانى آنها را از هم جدا مىكند.
علاوه بر نكات ياد شده، بررسى مضمون و مفاد قرآن كريم شاهد بر عدم تغيير و بقاى كلام الهى است؛ زيرا از يك سو از نظم و هماهنگى و عدم اختلاف در مطالب و مضامين برخوردار است (در حالى كه اگر دستخوش تحريف و تغيير و اضافه مىگشت، تناقض و ناسازگارى بين مطالب آن پيدا مىشد و يكسان و يكدست نمىبود) و از سوى ديگر مضامين آن، با موازين و براهين عقلى
سازگار است كه خود شاهدى بر صحت و عدم تغيير آن است.
کد سوال : 223
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : هنگام تلاوت قرآن چه آدابى را رعايت كنيم تا بيشترين بهره را ببريم؟ آيا خواندن ترجمه فارسى قرآن هم ثواب دارد؟
پاسخ : براى تلاوت قرآن، آداب خاصّى هست كه به بعضى از آنها با استفاده از آيات و روايات اشاره مىشود:
1. در حال طهارت و با وضو به تلاوت قرآن بپردازيد.
2. در حالى كه مسواك كردهايد قرآن را تلاوت كنيد.
3. با صوت زيبا تلاوت كنيد.
4. با جَهر متوسّط بخوانيد؛ نه با صداى آهسته باشد و نه با صداى بسيار بلند.
5. در حال تلاوت، با اَدَب و با طمأنينه و رو به قبله باشيد؛ چه نشسته و چه ايستاده و اگر نشسته مىخوانيد، تكيه نكنيد.
6. از روى «مصحف» تلاوت كنيد، كه نگاه در «مصحف» و تلاوت از روى آن آثار خاصّى دارد و در روايات روى اين موضوع تأكيد شده است.
در روايتى از رسول اكرمصلى الله عليه وآله نقل شده است: H}«ليس شىء أشدّ على الشّيطان من القرائة فى المحصف نظراً»{H؛ V}بحارالانوار، ج 92، ص 202.{V؛ «چيزى براى شيطان سختتر و كوبندهتر از تلاوت قرآن نيست، آن هم از روى مصحف و با نگاه كردن در آن».
7. قبل از شروع بگوييد: H}«أستعيذ باللَّه السّميع العليم من الشّيطان الرّجيم»{H؛ يعنى به خداوند شنوا و دانا، از شيطان رانده شده پناه مىبرم و يا بگوييد: H}«أعوذ باللَّه السّميع العليم من الشّيطان الرّجيم»{H و بعد بگوييد: H}«بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم»{H. سپس تلاوت را شروع كنيد، تا با عنايت خداى متعال از دخالتهاى شيطانى در نفس خود محفوظ بمانيد.
قرآن مىفرمايد: A}«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»{A؛ «وقتى قرآن را تلاوت مىكنى، پناه ببر به خداى متعال از شيطان مطرود. البته شيطان را بر آنانى كه ايمان آورده و به پروردگارشان توكل مىكنند، تسلّط و سيطرهاى نيست».V}نحل (16)، آيه 98.{V
8. ترتيل را مراعات كنيد؛ آن چنان تند نخوانيد كه حروف، كلمات، وقفها و فاصلهها به خوبى ادا نشود. همچنين فاصله زياد و غير صحيح در ميان حروف و كلمات ندهيد؛ به نحوى كه حروف و كلمات جدا از هم و غير مرتبط باشد. در مجموع، بايد حروف و كلمات را خوب، روشن و در عين حال، متّصل و مرتبط به هم ادا كنيد و وقفهاى آيات را هم مراعات نماييد و طورى بخوانيد كه
قلوب را به حركت آورد و دلها را تكان دهد.
قرآن، خطاب به رسول اكرمصلى الله عليه وآله مىفرمايد: A}«ورتّل القرآن ترتيلا»{A؛ V}مزمل (73)، آيه 3.{V؛ «و قرآن را با ترتيل مناسب آن بخوان».
امام موسى بن جعفر از پدران بزرگوار خود نقل مىكند: از رسول اكرمصلى الله عليه وآله در خصوص آيه A}«ورتل القرآن ترتيلا» {Aسؤال شد و آن حضرت در توضيح و تفسير آيه فرمود: H}«بيّنه تبياناً و لاتنثره نثر الرّمل، و لا تهذّه هذا الشعر، قفو عند عجائبه، و حرّكوا به القلوب، و لا يكون همّ أحدكم آخر السّورة»{H؛ V}بحارالانوار، ج 92، ص 215.{V؛ «قرآن را روشن و واضح تلاوت كن و
حروف و كلمات آن را جدا از هم و پراكنده مساز، مانند پراكنده ساختن دانههاى ريگ از يكديگر، و آن را سريع و تند تلاوت نكن، همانند تند خواندن شعر. وقتى به عجايب قرآن مىرسيد، توقف كنيد و به تدبّر و تأمّل بپردازيد و با تلاوت آن دلها را به حركت آوريد و با شتاب و بىتأمّل نخوانيد؛ به نحوى كه بخواهيد زود به آخر سوره برسيد».
9. به هنگام تلاوت قرآن، به چيز ديگرى فكر نكنيد و متوجه آيات قرآن باشيد.
10. در آيات قرآن تدّبر كنيد كه در اين صورت، از انوار، هدايتها، حقايق، معارف و دقايق و اسرار قرآن كريم، به اندازه خود بهرهمند خواهيد شد.
تلاوتى كه در آن تدبّر نباشد، آن طور كه شايسته است، فايدهاى نخواهد داشت. البته اين بدان معنا نيست كه اگر كسى اهل تدبّر نباشد و يا معانى آيات را حتّى در حدّ ترجمه نداند، از تلاوت قرآن نتيجهاى نخواهد برد! چنين كسى هم با مراعات قسمتى از آداب تلاوت، بهره خود را خواهد برد.
11. حقّ آيات را مراعات كنيد؛ به اين معنا كه به هنگام تلاوت قرآن، وقتى از رحمت و بهشت ياد مىشود، خود را از آن رحمت محروم نبينيد و وقتى به آيات عذاب و آتش و سخط و غضب مىرسيد، بترسيد و به خداى متعال پناه ببريد كه از اهل عذاب و آتش نباشيد و مشمول سخط و غضب نگرديد. وقتى به آيات تكبير، تعظيم، تسبيح و تحميد مىرسيد، به تكبير، تعظيم، تسبيح و
تحميد حقّ بپردازيد. هنگامى كه به آيات استغفار و طلب عفو و بخشش مىرسيد، استغفار كنيد و طلب عفو و مغفرت نماييد. آنجايى كه به ذكر صالحان مىرسيد، از خدا بخواهيد شما را نيز از آنان و در جمع آنان قرار دهد و آن گاه كه به ذكر اهل طغيان و غفلت مىرسيد، از خدا بخواهيد كه شما را از ورود به جمع آنان حفظ كند.
امام صادقعليه السلام فرمود: H}«اذا مررت بآية فيها ذكر الجنّة فاسأل اللَّه الجنّة، و اذا مررت بآية فيها ذكر النّار فتعوّذ باللَّه من النّار»{H؛ V}بحارالانوار، ج 92، ص 216.{V؛ «به هنگام تلاوت قرآن وقتى به آيهاى رسيدى كه در آن ذكر بهشت شده است، از خدا بهشت را بخواه، و وقتى به آيهاى رسيدى كه در آن ذكر آتش به ميان آمده است، به خدا پناه ببر از آتش».
در پايان تذكر اين نكته بايسته است كه هر چه مىتوانيد در تلاوت قرآن و مراعات آداب آن، جدّيّت داشته باشيد و اين امر را مهم بشماريد و بدانيد كه هر چه در تلاوت قرآن بكوشيد و با آن وحدت يابيد؛ به همان اندازه به «حقيقت نورى قرآن» نزديك شده و در نتيجه «حقيقت نورى خود» را خواهيد يافت؛ زيرا «حقيقت نورى انسان» از «حقيقت نورى قرآن» و مرتبهاى از مراتب آن است و
اين سرّ براى اهل آن معلوم از نا اهل هم محجوب است.
«حقيقت قرآن» تجلّيات حقّ است كه در وراى اين الفاظ و مفاهيم ظاهرى بوده و در كتاب مكنون و نزد حضرت محبوب است: A}«وَ إِنَّهُ فِى أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ»{A؛ V}زخرف (43)، آيه 4.{V
؛ «و همانا كه آن در كتاب اصلى به نزد ما سخت والا و پر حكمت است». در عين حال، با همين الفاظ و مفاهيم، ظاهر و متجلّى در آنها است.
آن كه از «حقيقت قرآن» دور مانده، از «حقيقت خود» دور گشته و از حضرت محبوب، محجوب مانده است.
اما اصرار بر تلاوت قرآن به زبان عربى، دلايل متعددى دارد، از جمله:
1. ايجاد زبانى مشترك در ميان همه پيروان و در واقع فراهم سازى نوعى وحدت و پيوند بينالملل دينى، باعث تأكيد بر قرائت و حفظ زبان عربى شده است.
2. روح و محتواى هر پيام و سخنى در قالب زبان خاص خود، عميقتر درك مىشود تا زمانى كه به زبانهاى ديگر برگردانده شود و قرآن كه داراى مضامين بسيار بلند و عالى است، هرگز قابل ترجمه دقيق و كامل به هيچ زبانى نيست. همه ترجمههاى قرآن، براى رسيدن به معارف بلند و درك زيبايى متن اصلى است. كافى است اندكى در مباحث مربوط به زبانشناسى، فن ترجمه و نظريات
مربوط به آن و نقد ترجمههاى قرآن مطالعه كنيد، آن گاه خواهيد يافت كه فرق بين قرآن و ترجمههايش، همان فرق بين كتاب الهى و بشرى است.
3. قرآن علاوه بر محتواى مطالب، از لطافت، زيبايى و نكات ادبى بسيارى برخوردار است. اينها خود وجهى از وجوه اعجاز قرآن است و در قالب هيچ ترجمهاى بيان شدنى نيست.V}براى آگاهى بيشتر ر.ك: مجله بينات و مجله مترجم (ويژه نامه قرآن).{V
4. تشويق و ترغيب بر استفاده از همان الفاظى كه جبرئيل بر پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله نازل فرموده، يكى از شيوههاى حفظ قرآن از تحريف است؛ چنان كه وقتى مطلبى نزد همگان با يك قرائت معين به اثبات رسيده باشد، تحريف آن مشخص خواهد شد از اين رو در تاريخ اسلام ديده شده كه مسلمين حتى نسبت به جابهجايى يا حذف يك «واو» حساسيت نشان مىدادند.
بنا بر آنچه گفته شد، تلاش و همت ما بايد بر آن باشد كه تلاوت قرآن را به زبان عربى پيگيرى كنيم و هر چه بيشتر با ترجمه آن آشنا شويم. حتى اگر كمتر بخوانيم؛ اما با توجه به معنا و ترجمه تلاوت كنيم، بهره ما بيشتر خواهد بود و كمكم تسلط ما بيشتر خواهد شد.
کد سوال : 224
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : آيا ثواب قرائت برخىاز سورههاى قرآن - كه به اندازه ختم قرآن ذكر شده است - انسان را از ختم قرآن بىنياز مىكند؟
پاسخ : در اين باره اشاره به چند نكته شايان توجه است:
1. ثوابها براساس لطف و تفضل از سوى خداوند است و نيازى نيست كه تساوى در آن ملاحظه شود؛ برخلاف كيفرها كه بايد عدالت در آن رعايت گردد.
2. اينگونه روايات كه بيانگر ثواب بسيار براى يك كار نيك است - بر فرض صحت به جهت تشويق مردم و ترويج يك فرهنگ هدايتگر در جامعه است؛ يعنى، اگر چنين كارهاى پسنديده به طور مستمر به وسيله افراد جامعه انجام پذيرد، شايسته چنان ثوابهاى فراوان از سوى خداوند است. به ويژه آنكه صفت رحمت خداوند، غالب است و در لطف و بخشش به بندگان هيچگونه بخل و
محدوديتى ندارد. از اين رو، اين گونه روايات براى ايجاد انگيزه انجام كارهاى خير است؛ نه آنكه انگيزه عمل به كارهاى بزرگ و گسترده را در ميان مؤمنان از بين ببرد.
3. روايات مربوط به ثواب قرائت سورهها، همگى داراى اسناد صحيح و معتبرى نيست؛ بلكه بعضى از آنان به طور قطع جعلى مىباشد. بنا براين اظهار نظر در مورد آنها را بايد به كارشناسان مربوطه واگذار كرد.
4. برخى از سورهها كه ثواب تلاوت براى آنها ذكر مىشود، به تناسب تدبّر و عمل به آنها، تحليل شده است.V}ر.ك: تفسير نمونه، مباحث آغاز سورهها و روايات فضيلت سورهها.{V
5. برخى از پيامها و محتواهايى كه در سورهاى خاص وجود دارد، نقشى كليدى در عمل كردن و باور به محتواى ديگر سورههاى قرآن دارد؛ به گونهاى كه با پذيرش و ايمان به آن، پذيرش و باور نسبت به ديگر سورهها حاصل مىشود. قرآن گاه مطلبى را به طور اجمال و كلى در جايى مطرح كرده و سپس تفصيل آن را در چندين سوره بيان مىكند؛ براى مثال عصاره قرآن در سوره حمد
است و به عنوان كليد پذيرش تمام معارف قرآن مطرح شده است و مجموعه توحيد ذاتى، صفاتى و افعالى خداوند و تنزّه كامل او در سوره «اخلاص» آمده است. به عبارت ديگر بعضى از سورهها، مواضع اصولى اسلام است كه در ديگر سورهها به تبيين و تفصيل آن پرداخته مىشود.
6. علت فضيلت يافتن يك سوره، گاهى با شرايط خاص فرهنگى و اجتماعى ارتباط دارد؛ يعنى، روايتى از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله يا ائمه اطهارعليهم السلام در فضيلت سورهاى و آيهاى وارد شده، كه تكرار آن در ميان مردم به حفظ كيان انديشه و عقيده جامعه كمك فراوانى مىكند و يا در زنده ماندن برخى رخدادهاى مهم اسلامى تأثير بسزايى دارد.
7. ختم يك دوره قرآن با ختم تمام سورهها و ثوابى كه هر يك از آنها به تنهايى دارد، محاسبه مىشود؛ يعنى، اگر ختم سوره حمد و يا اخلاص و يا انعام داراى فضيلتى در حد ختم كل قرآن است، ظاهراً اين گونه توجيه مىشود كه ختم تلاوت خود قرآن برابر با ثواب تلاوت اين سورهها به تنهايى است؛ زيرا در غير اين صورت ثواب تلاوت همين سوره هم بر ختم كل قرآن افزون خواهد شد و
ختم قرآن جامع، عبارت است از: ثواب ختم قرآن به اضافه، ختم سورهاى كه ثواب آن برابر با ختم كل قرآن است.
8. آنچه اهميت دارد «پايدارى ثواب» و عمقبخشى به «نورانيت» كار خير در دل و جان است كه با انجام كارهاى خير گسترده و طولانى بودن زمان انجام كارهاى خير، مانند تلاوت قرآن به طور پيوسته، نورانيت را در دل و جان عمق بيشترى مىدهد، شرايط «پايدارى ثواب» را بيشتر فراهم مىسازد و آنچه براى سعادت دنيا و آخرت مهم است، پايدارى ثواب و ثبات نورانيت است و همين
نكته مهم كافى است كه انگيزه كارهاى خير گسترده و زمان طولانى عبادت در ميان مؤمنان وارسته و مشتاق تقرب به خدا روزافزون گردد. به همين جهت بيشتر رواياتى كه براى ثواب برخى سورهها آمده؛ شرط آن را تلاوت هر شب و يا تكرار آن را به تعداد خاصى قرار داده است.
9. مقصود از روايتهايى كه آثار خاصى را براى برخى از اعمال ذكر كردهاند اين نيست كه فلان عمل «علت تامه» آن اثر است؛ بلكه مقصود اقتضاى اثر است. «علت تامه» مجموع علل مؤثر بر يك چيز با رفع تمام موانع است. تأثير چنين علتى بر معلول حتمى و ضرورى است و به هيچ وجه تخلف بردار نيست. در حالى كه «مقتضى» يكى از شرايط مؤثر بر يك پديده است كه در صورت فقدان
موانع مىتواند اثر كند ولى اگر مانعى بر سر راه آن قرار گيرد توان تأثير ندارد.
کد سوال : 225
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : مصاديق روايت «قرآن بخوان و بالا برو» چه كسانىاند؟
پاسخ : 1. حضرت موسى بن جعفرعليه السلام به حفص مىفرمايد: «اى حفص! هر كه از دوستان و شيعيان ما بميرد و قرآن را خوب نداند، در قبر به او ياد مىدهند تا خداوند بدان وسيله درجهاش را بالا برد؛ زيرا درجات بهشت برابر با آيات قرآن است. به او گفته مىشود: بخوان و بالا برو. سپس مىخواند و بالا مىرود».V}اصول كافى، ج 4، ص 408.{V
2. امام صادقعليه السلام مىفرمايد: «هر كس در حال جوانى، قرآن بخواند و با ايمان هم باشد... به او گفته مىشود: بخوان و يك درجه بالا برو». سپس به قرآن مىگويند: آيا آنچه تو خواستى به او رسانديم و تو را خشنود كرديم؟ مىگويد: آرى».V}همان، ص 406.{V
3. از ديگر مصاديق روايت مذكور، حافظان حقيقى قرآناند. بدين معنى كه اگر رفتار انسان با آيات الهى همخوانى داشته باشد، قرآن و مفاهيم آن با گوشت و خون او آميختگى مىيابد. چنين انسانى به طور طبيعى هنگام تلاوت قرآن يك نوع تخاطب و همسخنى را با خداى خويش خواهد يافت. رسول خداصلى الله عليه وآله فرموده است: در روز قيامت قرآن به انسان گويد: منم كه شب تو را به
بيدارى به پايان بردم، روزهاى داغ تو را به تشنگى به سر آوردم و آب دهانت را خشك كردم و اشكت را روان ساختم [اكنون] هر كجا بروى، من هم با تو باشم... آن گاه به او گفته شود: بخوان و بالا برو. سپس هر يك آيه كه بخواند، يك درجه بالا مىرود». به عبارت دقيق، قرآن خواندن و بالا رفتن در آخرت، تجسّم عينى حقيقت عمل در اين دنيا است و با توجه به اينكه حفظ قرآن مراتبى
دارد و مرتبه عالى آن، حفظ در همه ابعاد است، ميزان ترقى در آن عالم نيز متناسب با مراتب حفظ است. بنابراين كسى كه روح و حقيقت قرآن را حفظ كرده و آن را با جان و دل آميخته و مورد فهم و عمل قرار داده است، مراتب بسيار بالايى را كسب خواهد كرد. و همچنان كه خواندن و عمل كردن به آيات قرآن در دنيا، انسان را از نظر روحى و معنوى بالا مىبرد؛ در قيامت نيز اين واقعيت در
ارتقاى به مقامات والاى بهشت، تجلى مىيابد.
کد سوال : 226
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : تفكّر و تدبّر در قرآن، چه ميزان اهميت دارد؟
پاسخ : قرآن كتابى است كه شكوفايى پيامها و معارف آن، در پناه انديشيدن است. «تفكر عبارت است از: به كار بردن فكر براى كشف مجهولات و پاسخ به سؤالات» قرآن در اين زمينه مىفرمايد: A}«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»{A؛ V}نحل(16)، آيه 44.{V؛ «وحى آسمانى را براى روشن كردن آيات الهى قرآن، بر تو نازل كرديم و شايد آنان تفكر كنند».
پس انتظار آن است كه انسان، آيات قرآن را در كنار بيانات پيامبرصلى الله عليه وآله و سنت قرار داده، در آنها بينديشد و مجهولات خود را مرتفع سازد؛ زيرا تنها در سايه تفكر در آيات است كه بسيارى از سؤالات اساسى انسان، پاسخ داده مىشود. قرآن به پيامبرصلى الله عليه وآله مىفرمايد: A}«قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي»{A؛ V}يوسف(12)، آيه 108.{V؛ «بگو
اين راه من است كه با بصيرت تمام من و پيرامون من دعوت مىكنيم».
اما تدّبر در قرآن عبارت است از تأمل در عواقب يك امر.
آيات قرآن، از معارف و دستورهايى سخن مىگويد؛ از مسئوليتهاى انسان و نظام پاداش و جزا مىگويد و عواقب مثبت و منفى رفتارش را متذكر مىشود. تدبر در آيات قرآن؛ يعنى، توجه به عواقب و لوازم آيات و آثار مترتب بر عمل كردن يا نكردن بر مقتضاى آن با اين تدبر است كه دل و قلب انسان راه مىافتد و از بشارتهاى قرآن بهره مىگيرد و تهديدهايش در او مؤثر مىافتد. قرآن در
اين زمينه مىفرمايد: A}«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»{A؛ V}محمد (47)، آيه 24.{V؛ «آيا در آيات الهى تدبر نمىكنند يا آنكه بر دل آنها قفل زده شده و راه نمىافتد».
پس تفكر و تدبر در قرآن، به ايجاد روح بصيرت و روشن بينى و زنده شدن و فعال شدن قدرت درك قلب و جان آدمى است.
در روايات نيز ثواب تدبّر در آيات قرآن، از قرائت آن بيشتر معرفى شده است: H}«لا خير فى قرائة ليس فيها تدبر»{H؛ [آگاه باشيد كه ]خيرى در تلاوت قرآن بدون تفكّر و ارزيابى آن وجود ندارد».V}بحارالانوار، ج 92، ص 211.{V
اصولاً از مقايسه آيه 121 سوره بقره A}«الذين آتينا هم الكتاب يتلونه حق تلاوته اولئك يؤمنون به»{A و آيه 29 سوره «جن» - كه هدف از نزول قرآن را بهرهمندى و تدبر در آن مىداند در مىيابيم كه «تلاوت راستين» در جريان تدبر در آيات است.
در اين باره توجه به چند نكته، بايسته است:
1. الهى بودن قرآن بدون «تدبر در آن» معلوم نخواهد شد: A}«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»{A؛ V}نساء (4)، آيه 82.{V.
2. بدون تدبر در قرآن، نمىتوان از ذخاير بىكران و پر خير و بركت كلام خدا بهرهاى جست؛
3. بدون تدبر نمىتوان از ظلمت شك و ترديد و سرگردانى نفاق، خود را رهانيد و به ايمانى راسخ و استوار، دست يافت؛
4. بدون تدبّر عمق و مغز آيات را نمىتوان دريافت و به حقايق شگفت و حيرت آورش پى برد؛
5. تدبّر كننده در قرآن با تمام وجود، در جاى جاى قرآن، حضور خدا را حس مىكند و دل و جانش را از نور خدا سرشار مىنمايد.V}تقى پور، ولىاللَّه، پژوهشى پيرامون تدبر بر قرآن، قم انتشارات اسوه، 1371، چاپ اول، ص 31.{V
کد سوال : 227
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : چرا گفته شده: اگر قرائت قرآن را به اهل بيتعليهم السلام هديه كنيد، ثواب آن مضاعف مىشود؟
پاسخ : خواندن قرآن يك عمل مستحب است و هر عمل مستحبى، براى خودش ثواب دارد. هديه كردن نيز براى خودش عمل مستحبى است و ثواب جداگانه دارد و وقتى به پيامبر و ائمهعليهم السلام هديه مىشود، خداوند به احترام و عظمت آنان ثواب ويژهاى به شخص عنايت مىكند همان گونه كه اگر كسى در راه خدا قرضى بدهد، چند برابر، از خدا مىگيرد. از طرفى ائمهعليهم السلام مجراى فيض الهىاند و ريزش رحمت و فزونى ثواب به سبب بركات وجودى آنان فزونى مىيابد. اميرالمؤمنين علىعليه السلام مىفرمايد: در دعا ابتدا بر اهل بيت صلوات بفرستيد تا در اثر ريزش رحمت الهى به شما هم برسد.V}نهجالبلاغه، حكمت 30 نقل از كتاب تفسير موضوعى، آيةاللَّه جوادى آملى، ج 8. {V در نتيجه هديه صلوات و ختم قرآن به ارواح پاك آنان، موجب فزونى رحمت و افزايش فيض الهى است. شخصى به نام على بن مغيره خدمت امام موسى بن جعفرعليه السلام عرض كرد: در ماه رمضان چند بار قرآن را ختم مىكنم؛ روز عيد فطر كه فرا مىرسد، يكى از آنها را به پيامبرصلى الله عليه وآله يكى را به حضرت علىعليه السلام، يكى را به حضرت فاطمهعليها السلام و بقيه را به ساير امامانعليهم السلام - تا برسد به شما اهدا مىكنم. در برابر اين عمل چه پاداشى براى من است؟ امام
هفتمعليه السلام فرمود: پاداش تو آن است كه در روز قيامت با آن بزرگواران خواهى بود. عرض كردم: اللَّه اكبر! آيا چنين پاداشى براى من است؟ حضرت سه مرتبه فرمود: آرى».V}بحارالانوار، ج 98، ص 5، المكتبهالاسلاميه. {V
کد سوال : 228
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : آيا حفظ قرآن بدون توجه به معناى آن نزد خداوند، داراى اجر و پاداش است؟
پاسخ : حفظ اگر با توجه به معانى همراه باشد، به طور مسلم از رتبه بالاترى برخوردار خواهد بود؛ چنان كه پيامبرصلى الله عليه وآله مىفرمايد: هر كس قرآن را با تدبر و فهميدن ختم كند، گويا نبوت را در دل خود جاى داده است؛ ولى به او وحى نمىرسد».V}اصول كافى، ج 4، ص 406.{V اما اين كه اجر و ثواب حافظ قرآن چه اندازه است؟ پاسخش را نمىتوان به طور دقيق به دست آورد ليكن نكاتى
را مىتوان از اين حديث دريافت كه «حافظ قرآن كه بدان عمل كند، در آخرت رفيق فرشتگان پيغام برنده و نيك رفتار خداوند است».V}همان، ص 405.{V باز در اين زمينه فضيل بن يسار گويد: از حضرت صادقعليه السلام شنيدم كه فرمود: «كسى كه درباره قرآن رنج كشد و به سختى و حافظه كم، آن را حفظ كند، دو اجر دارد».V}همان، ص 409.{V از اين احاديث مىتوان استفاده كرد كه: اجر و
ثواب حفظ كننده قرآن، اگر با عمل توأم باشد، رفاقت و همنشينى با فرشتگان خدا در قيامت است همچنين اجر كسى كه به سختى قرآن را حفظ كرده، دو برابر كسى است كه قرآن را به آسانى حفظ كرده است.
کد سوال : 229
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : روش صحيح حفظ قرآن چيست؟
پاسخ : براى حفظ قرآن، لازم است به موارد ذيل توجه كنيد:
1. گرفتن تصميم جدى و باقى ماندن بر تصميم.
2. داشتن جوابهاى قانع كنندهاى براى سؤالهاى ذيل: چرا حفظ مىكنم؟ فايدهاش چيست؟ قرآن چيست؟ سخن كيست؟ روى من چه اثراتى ممكن است داشته باشد؟ چقدر به قرآن علاقه دارم؟ چه چيزى از قرآن براى من مهمتر است؟ چه كتابى از اين مهمتر است؟ و...
3. قرائت صحيح و روان قرآن؛ به طورى كه در هيچ جاى قرآن مشكل قرائت نداشته باشيد.
4. استفاده از يك قرآن (مانند خط عثمانطه).
5. انس با صوت قرآن و گوش كردن به نوار ترتيل به ويژه قاريانى كه صداى دلنشين دارند.
6. تقسيم اوقات (يكى براى حفظ و ديگرى براى تكرار)، زمان حفظ ثابت باشد و بهتر است در مكانى آرام و اوايل صبح بعد از نماز صبح باشد ولى تكرار هر موقع باشد، مهم نيست.
7. انتخاب قسمتى از قرآن (يك صفحه، يا چند آيه) اول چندين مرتبه بايد آن را خواند (از روى متن) و سپس از حفظ براى كسى قرائت كرد تا غلطهاى احتمالى را بگويد.
8. خواندن آيه به آيه از حفظ.
9. انتخاب مكانى ثابت و داشتن حوصله.
10. هرگونه كه حفظ مىشود، به همان روش تكرار گردد.
11. در هنگام حفظ، زبان كار كند و صدا بيرون بيايد. شمرده شمرده و با تأنى خوانده شود.
12. هر روز اول محفوظات از حفظ خوانده شود؛ بعداً هفتهاى يك بار و به مرور زمان ماهى يك بار، دوره شود و... اگر به اين نحو حفظ گردد، فراموش نمىشود و قرآن خودش در سختىها يار و مددكار شخص خواهد بود.
کد سوال : 230
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : آيا اگر كسى قرآن را حفظ كند و بعد آن را فراموش نمايد، گناه دارد؟
پاسخ : فراموش كردن قرآن گناه نيست؛ ولى در قيامت موجب حسرت مىگردد و فضيلتى از كف او رفته است. ابىبصير گويد: از امام صادقعليه السلام شنيدم كه مىفرمود: «كسى كه سورهاى از قرآن را فراموش كند، در قيامت آن سوره به صورتى زيبا و مقامى رفيع بر او ظاهر مىشود. وقتى بنده او را مىبيند، مىپرسد: كيستى؟ چقدر زيبايى؟ پاسخ مىدهد: آيا مرا نمىشناسى؟ من فلان سوره هستم.اگر مرا فراموش نمىكردى، تو را به آن مكان رفيع مىبردم».V}بحار الانوار، ج 92 ص 188.{V البته نوعى فراموشى هم وجود دارد كه گناه است و آن فراموش كردن هدايتهاى قرآن و ناديده گرفتن آن در مقام عمل است. در هر صورت براى آنكه قرآن در ياد بماند، بايستى مرتباً آن را تكرار كرد.